بسم الله الرحمن الرحيم
برداشتی علمي از آيات 68 و 69 سوره مباركه نحل(زنبورعسل)
دكتر مصطفي مرادي
متخصص بهداشت و بيماريهاي زنبورعسل
مقدمه
گرچه قرآن کریم كتاب علوم زیستی و دانش فني نيست و آيات آن بيشتر جهت اثبات قدرت و حکمت خالق متعال است، ولي در اشاره به تعدادی از پديده ها و مخلوقات، چنان راز و رمز علمي نهفته است كه ذهن و قلب انسان را متحيّر كرده و او را به كنكاش واداشته و از همين طريق راه هدايت و رستگاري او را نشان مي دهد.
يكي از سوره هاي قرآن كه بيشترين حجم آن به بيان آيات خداوند در طبيعت و مخلوقات او اختصاص يافته است سوره ي ‹‹نحل›› يا زنبورعسل است. اين سوره از سوره هاي مكي قرآن كريم و شانزدهمين سوره ي آن و داراي 128 آيه مي باشد. اين سوره طنيني آرام و بدون شتاب دارد و از آيه ي نخست آدمي را دعوت به آرامش و عدم عجله و شتابزدگي مي كند و با بيان آياتي از آيات خداوند، ذهن انسان را به تفكر و انديشه واداشته و زمينه را براي نشاندن بذر و نهال ايمان آماده مي نمايد. پرداختن به راز و رمزهاي نهفته در يكايك مخلوقات بيان شده در اين سوره از حوصله ي اين نوشته خارج است، اما با توجه به رشته ي تخصصي و علمي و علاقه ی وافر به پيچيدگيها و شگفتيهاي زندگي زنبورعسل و تحقیقات چندین ساله در زمينه هاي مختلف آن، بسيار مشتاقم گوشه اي از دریافتهای خود را از اين درياي بي انتها به خوانندگان گرامي عرضه دارم و كام آنان را شيرين كرده تا لحظاتي از دايره ي تنگ انسان محوري در آئيم و به ساحت مخلوقاتی ديگر كوچ كرده و از راز و رمزهاي خداوند متعال و ميزان مهر و محبتي كه به يكايك آنان دارد، پرده های را بر داريم. در دو آیه(68 و 69) این سوره اشاراتی بس عمیق و علمی به نحوه زندگی زندگی زنبورعسل و اهمیت آن در زندگی انسان شده است.
زنبورعسل یکی از موجودات بسیار مهم و نقش آفرین در روی زمین بوده و با قدمت بیش از 150 میلیون ساله اش خدمت بسیار شایانی به تکامل و بقای چرخه حیات و اکوسیستم نموده است و بدون حضورش چهره طبیعت و تنوع موجودات بسیار متفاوتر و اندکتر از حال می بود. یکی از نقشهای بسیار بی بدیل زنبورعسل گرده افشانی گیاهان و درختان است که بدون زنبورعسل بسیاری از این گیاهان تا بحال نسلشان منتقرض شده و از دایره حیات بیرون رفته بودند. از سوی دیگر گرده افشانی گیاهان توسط زنبور عسل چنان اهمیتی در تهیه غذای بشر دارد که ثابت شده است از هر سه لقمه غذای انسان یک لقمه آن وابسته به زنبورعسل است و اگر روزی زنبور عسل از گردونه حیات بیرون رود زمان زیادی طول نخواهد کشید که نسل بشر و سایر موجودات رو به انقراض خواهند نهاد. فراورده های زنبورعسل بویژه عسل مورد توجه انسان بوده و علاوه بر نقش تغذیه ای، به عنوان دارو هم مورد استفاده قرار گرفته اند و در قرن اخیر تحقیقات بسیار زیادی روی اثرات داروئی عسل، ژله رویال، گرده گل، بره موم و زهر زنبورعسل صورت گرفته است که در تمام آنها نتایج شگفت انگیزی بدست آمده است و امروزه این فراورده ها بصورت خالص و ترکیبی، در مواد داروئی و آرایشی مورد استفاده قرار گرفته و زنبورداران بهره های زیادی از این طریق کسب می نمایند.
تفسیر آیات 68 و 69 سوره نحل(زنبورعسل)
سير آيات سوره ي نحل به گونه اي است كه ابتدا از اوج آسمان شكل گرفته و به انسان مي رسند و كم كم موجودات ديگر مطرح مي شوند و هر جا كه نيازي به بيان آيه اي از آيات نهفته در مخلوقات است، موجودي را وسيله ي تفكر و انديشه قرار داده است و اين سير ادامه دارد تا اينكه تقریباً در اواسط سوره( آيه 68 ) دوباره به اوج آسمان بر مي گردد و از واقعه اي خبر مي دهد كه فقط خدا و زنبورعسل و حامل وحي در ميان بوده اند. خبري كه در رابطه با زنبورعسل از زبان جبرئيل امين به نبي اكرم(ص) مي رسد. آنجا كه مي فرمايد: "خداي تو به زنبورعسل وحي كرد" گويا مخلوقي انتخاب مي شود كه به گونه اي ديگر با او ارتباط برقرار نمايد و او را از ساير حيوانات ممتاز كرده و براي هدفي خاص گمارده و از او انتظارات بالاتري دارد.
«وَ أَوْحي رَبُّکَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَالْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ» (68) «ثمَّ کُلي مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکي سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِکَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ»(69)
«وَأَوْحَي'رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ»:«و خداي تو به زنبورعسل وحي كرد». اکثر مفسيرين قرآن كريم وحي را در اين آیه به معناي الهام غريزي و فطري ياد كرده و از وحي به معناي اخص آن ذكري به میان نیاورده اند و براي اين ادعا هم هيچ دليل محكمي ارائه ننموده اند و تنها استناد آنان اين است كه نزول وحي فقط مختص انسان و ملائكه بوده و براي هيچ مخلوق ديگري وحي نازل نشده است كه اين استدلال اختصاص به وحي به معناي نزول كتاب و بيان دستورات و قوانين الهي به پيامبران بوده و منافاتي با ارتباط خداوند با مخلوقات خويش نداشته و هيچ عاملی نمي تواند نوع ارتباط خداوند با مخلوقاتش را محدود به يك روش كرده و از روشهاي ديگر منع كند. البته علماي تفسير چون بيشتر در زمينه ي نحوه ي ارتباط خداوند با انسان تفحص كرده و كمتر به نحوه ي ارتباط خداوند با مخلوقات ديگر پرداخته اند، لذا تفسير آنان از اين آيه به نوعي در دايره ي انسان محور انديشي انسانها قرار دارد. چرا كه، انسانها به دليل آنكه در مرکز دایره ی خلقت قرار گرفته و اشرف مخلوقات در نظر گرفته شده اند، تمام ارتباطات مستقيم و غير مستقيم خداوند را مختص به خود دانسته و مخلوقات ديگر را بري از اين امتياز مي دانند و همه موجودات ديگر را مخلوقاتي فاقد قوه ي درك و شعور در نظر گرفته و آنها را اسير قواي شهواني و غريزي فرض كرده اند كه اين نحوه ي برخورد با مخلوقات خالقي متعال و مقتدر كه ذره اي را بی هدف و برنامه خلق نكرده است، شايستة انساني مؤمن به قانون خلقت نیست.
قوه ي درك و شعور و تفكر در حيوانات مختلف تفاوتهاي بسيار زيادي با هم داشته و بسياري از حيوانات در زمينه هائي از انسان هم فكورتر و عاقلترند و با رفتارهایشان، بسياري از دانشمندان را به تحيّر و تعجب واداشته و با الگو برداري از رفتار آنها اقدام به طراحي و ساخت بسياري از دستگاههاي پيشرفته نموده اند. لذا گرچه بسياري از جانورشناسان از تمام رفتارهاي حيوانات و چه بسا انسان هم، تحت عنوان غريزه ياد مي كنند، علماي مسلمان نبايد بدون در نظر گرفتن روابط خالق و مخلوق از اين تعابير استفاده نموده و بسياري از راز و رمزهاي نهفته در مخلوقات را كه فقط با زبان ايمان مي توان درك كرد، تحت عنوان غريزه ي كور و بي هدف تلقي نمايند.
در ادامه وقتي كه به نحوه ي زندگي و تغذيه زنبورعسل و ساخت عسل اشاره مي كنيم مشخص مي شود كه مفهوم وحي بكار رفته در اين آيه با مفهوم عاميانه و حتي غير اسلامي الهام غريزي بسيار متفاوت بوده و نمي توان آنها را در يك گروه قرار داد.
«وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ »﴿نحل68﴾
«وَأَوْحَى رَبُّكَ» وحی نمود پروردگار تو: نکته ای که نیاز به تذکر دارد آن است که طبق برداشتی که از قرآن کریم می شود اعمال ناشی از وحی با رفتارهای عادی مخلوقات تفاوت بسیار زیادی دارد، چرا که هر جا بیانی از وحی شده است مخلوق مورد نظر باید بدون هیچگونه دخل و تصرفی در موضوع، امر جاری را اطاعت نموده و بلافاصله به انجام برساند. ولی در انجام سایر امور نوعی اختیار و انتخاب وجود داشته و فرد می تواند آنرا انجام داده یا خیر. مخلوقات طبق برنامه ای که خداوند برایشان طراحی نموده است حرکت کرده و گاهی ارادی یا اجباری این برنامه به تأخیر افتاده یا به انجام نمی رسد. ولی در رابطه با موضوعاتی که طبق وحی خداوندی باید انجام پذیرند هیچگونه اختیار و اراده ای به شخص داده نشده است و در صورت عدم اجرای امر، دچار سرنوشت دیگری خواهد شد. موضوع الهام هم می تواند در دایره ی امور اختیاری قرار گرفته و شخص به اختیار و صلاحدید خود آنرا انجام دهد یا از انجام آن امتناع ورزد. البته این موضوع در دایره تخصص و حوصله این مقاله بسیار برتر است.
با توجه به نزول وحي به زنبورعسل و گماردن او به وظيفه اي خطير و مهم مشخص مي شود كه زنبورعسل مدتها قبل در زمين به صورت پراكنده وجود داشته است(بطوریکه جانور شناسان قدمت زنبورعسل را بیش از 150 میلیون سال پیش می دانند) و به محض ورود انسان به زمين، زنبورعسل هم طبق اوامر خداوند متعال شروع به مسكن گزيني در نزديكي انسان و ساخت ماده اي مفيد و داروئي براي او مي كند و اين نشان از لطف و رحمت خداوند به بندگان خويش دارد.
«إِلَى النَّحْلِ» به زنبورعسل: «نحل» يا زنبوران عسل جمع «نحله» يا يك عدد زنبورعسل است. با اینکه نحل اسم جمع مذكر است ولي ضمایر و افعال بکار رفته براي زنبور عسل در این آیه، همگي مؤنث مي باشند. علت اين امر چيست؟ چرا در اين آيه زنبورعسل به صورت مؤنث بيان شده است؟ .در علم زنبورداري واحد زنبورعسل يك «كلني» است و يك عدد زنبورعسل مفهومي ندارد، چرا كه يك عدد زنبور به تنهائي قادر به ادامه حيات نبوده و بزودي از بين خواهد رفت. هزاران عدد زنبورعسل در كنار هم تشكيل يك كلني واحد داده و هر كدام وظيفه اي بر عهده دارند و كارهاي آنها در آن جمع مفهوم و ارزش پيدا مي كند. در نتيجه در قرآن کریم كلمه «نحل» به مجموعه اي از زنبوران عسل كه يك هدف و يك وظيفه واحد بر عهده داشته و بسان يك فرد عمل مي كنند، اطلاق شده و چون اعمال اين مجموعه توسط جنس ماده تنظيم و انجام مي گيرد لذا از ضمائر مؤنث استفاده شده است.
نحل يا يك كلني زنبورعسل از سه جنس مختلف تشكيل شده است: ملكه به عنوان مادر و سرپرست تمام جمعيت، كارگران و زنبوران نر.
زنبورملكه :
زنبور ملكه و زنبوران كارگر داراي دو والد بوده و از آميختگي اسپرم زنبورنر و تخمك زنبورملكه بوجود مي آيند و از نظر ژنتيكي كاملاً شبيه به هم بوده و تفاوت مشخصي در بين آنها وجود ندارد. تفاوت ملكه ها با زنبوران كارگر در نحوه تغذيه و پرستاري آنهاست. بطوريكه از زمان تفريخ با ماده ای مخصوص حاصل از غده اي تحت عنوان غده شيری يا ژله رويال ساز، تغذيه مي شوند که باعث بروز تغييراتي از جمله قدرت باروري و جفتگيري و طول عمر زياد در آنها مي گردد، بطوريكه ملكه ها حدود 3 الي 4 سال عمر مي كنند ولي زنبوران كارگر در فصل کار کمتر از دو ماه عمر مي كنند. ملکه به عنوان مادر کلنی، تنظیم تمام رفتارهای اجتماعی زنبورهای کارگر را بر عهده دارد، بطوریکه با ترشح نوعی فرمون مانع تخمگذاری زنبوران کارگر می شود و تا زمانی که ملکه در کلنی حضور دارد کارگران قادر به تخمگذاری نخواهند بود، همچنین با توجه به میزان گل و شهد فعالیت تخمگذاری خود و بالتبع فعالیت زنبوران کارگر را تنظیم می کند و هر وقت میزان تخمگذاری کاهش می یابد از فعالیت چراگری زنبوران کارگر کاسته می شود.
زنبور نر
زنبور نر تنها دارای یک والد بوده و از تخمک ملکه یا زنبوران کارگر بوجود می آید. این پدیده نمونه ی بارز بکرزائی است که در بین بسیاری از حشرات دیگر هم دیده می شود. زنبوران نر گرچه از نظر اندازه بزرگتر و درشتتر از زنبوران کارگر و ملکه ها می باشند ولی با توجه به خصوصیات ژنتیکی قادر به انجام بسیاری از اعمال نبوده و به محض تولد باید توسط زنبوران پرستار مورد تغذیه و تیمار قرار گیرند و از سوی دیگر در انجام اعمال چراگری و تهیه عسل ناتوان بوده و فاقد اندامهائی از جمله کیسه عسل و سبد گرده و غدد موم ساز می باشند. تنها نقش اصلی آنان جفت گیری با ملکه در فصل تولد ملکه هاست و بعد از آن هیچ کاربردی در کلنی ها نداشته و به محض کاهش منابع غذائی و پایان فصل زنبورداری توسط زنبوران کارگر از کلنی ها حذف می شوند و در فصل پائیز و زمستان حتی یک عدد از آنها در داخل یک کلنی مشاهده نمی شود(در فصل بهار و تابستان در کلنی ها حد اکثر تا چند صد عدد از آنها وجود دارد). از همه مهمتر اینکه این زنبوران فاقد غدد موم ساز بوده و قادر به ساخت سلولهای مومی(خانه های شش ضلعی) نبوده و نقشی در لانه گزینی و اتخاذ مسکن ندارند. بطوریکه مشاهده می شود زنبور نر هیچ نقشی در کلنی به غیر از جفت گیری با ملکه( فقط یک بار در طول عمر) نداشته و نمی تواند مورد نظر در آیه قرآن کریم باشد.
زنبوركارگر
زنبوركارگر از نظر ژنتيكي و ظاهري تفاوت چنداني با زنبورملكه ندارد. بدين معني كه زنبوركارگر هم ماده بوده ولي دستگاه تناسلي آن بسيار ضعيف و تكامل نيافته است و قادر به جفتگيري و توليد نتاج دو والده نمي باشد. این زنبورها بعد از مدتی که ملکه کندو را ترک کرد یا از بین رفت و اثرات فرمون ملکه از بین رفت، تخمدانهایشان فعال شده و تخمهای لقاح نشده را در داخل سلولهای مومی قرار می دهند که همگی تبدیل به زنبوران نر می شوند. اینگونه کلنی ها کارآئی زیادی نداشته و در نهایت از بین خواهند رفت. زنبوران كارگر بعد از خروج از سلولهايشان و قبل از خروج از كندو به چند دسته تقسيم مي شوند كه كارهايشان كاملاً مشخص و مجزا مي باشد.
- زنبوران نظافت گر: زنبوران تازه متولد شده اولين كاري كه انجام مي دهند نظافت خود و سلولهايی است که در آنها بزرگ شده اند. اين زنبورها بتدريج شروع به نظافت داخل كندو و بيرون انداختن مواد زايد كف كندوها مي كنند.
- زنبوران تغذيه كننده ملكه و نوزادان(زنبوران پرستار): غدد شير ساز زنبوران جوان بسيار فعال و پر محصول است لذا در اين دوره به تغذيه ملكه نوزاد و بالغ و ساير نوزادان سه روزه مي پردازند. با افزایش سن زنبوران از فعاليت غدد ژله رويال ساز كم شده و اين نوع زنبوران به كارهاي ديگري مي پردازند و تغذيه ملكه و نوزادان ديگر به گروههاي جوانتري سپرده مي شود.
- زنبوران تهويه كننده داخل كندو: در فصول گرم و خشك كه هواي داخل كندو تغيير مي كند، تعدادي از زنبوران با آب پاشي و يا بال زدن در سطح شانها و ديواره هاي كندو شروع به كنترل و تنظيم دما و رطوبت داخل كندو مي كنند. لازم به ذكر است كه نوزادان زنبورعسل فقط در دماي بين 25 و 37 درجه سانتي گراد پرورش مي يابند و تغيير دما از اين محدوده منجر به كاهش و حتي توقف پرورش نوزادان مي گردد.
- زنبوران عسل ساز: شهدي كه توسط زنبوران چراگر از گلهاي مختلف جمع آوري مي شود آب بسيار زيادي داشته و غير قابل نگهداری و استفاده به عنوان غذاي زنبورعسل است و بايد توسط زنبوران ديگري تبديل به عسل گردد. به اينصورت كه زنبوران چراگر محموله هاي خود را به سرعت در داخل سلولهاي مومي خالي كرده و براي آوردن محموله اي ديگر به صحرا بر مي گردند و كار تخليص و آب گيري شهد جمع آوري شده را به زنبوران جوان داخل كندو مي سپارند و اين زنبوران شهد ذخيره شده را بارها و بارها مكيده و با بزاق خود تركيب كرده و روي زبان( خرطوم) خود برگردانده( قي كرده) و در معرض هوا قرار مي دهند تا رطوبت آن كاهش بيابد( ميزان رطوبت شهد خام حدود 80 الي 90 درصد است و زنبورعسل جهت فراوري آن ميزان رطوبت را به پائين تراز 20 درصد مي رساند) و براي ذخيره در داخل سلولهاي مومي آماده شود. زماني كه عسل فراوري شد و در سلولها ذخيره گرديد روي آنرا با لايه اي از موم غير قابل نفوذ هوا پوشانده تا فاسد نگردد.
- زنبوران موم باف( سازنده سلولهاي شش ضلعي مومي ): غدد موم ساز موجود در بین حلقه های شکمی زنبوران کارگر جوان بسيار فعال است و اينگونه زنبوران در داخل كندو اقدام به ساخت سلولهاي شش ضلعي مومي كرده كه جهت ذخيره غذا و پرورش نوزادان مورد استفاده قرار مي گيرد. كار موم بافي فقط اختصاص به زنبوران كارگر(ماده) داشته و زنبور ملكه و زنبورنر قادربه انجام اينكار نیستند، چرا كه اينگونه زنبورها فاقد غدد موم ساز مي باشند.
- زنبوران نگهبان كندو : دستگاه نيش و غدد زهري در زنبوران كارگرجوان بتدريج فعال شده و آماده استفاده مي باشد لذا اين زنبوران قادر به دفاع از كلني بوده و براي نگهباني و كنترل ورود زنبوران به داخل كندو، نزديك سوراخ پرواز به مراقبت مي پردازند. البته در مواقعي كه كلني با خطري مواجه مي شود تمام زنبوران كارگر به دفاع از آن بسيج مي شوند و به مهاجمان و مزاحمان حمله مي كنند. زنبور نر فاقد دستگاه نيش مي باشدو دستگاه نيش زنبور ملكه نسبت به زنبوركارگر بسيار ضعيف است و فاقد خارهاي وارونه مي باشد.
زنبوران کارگر بعد از 21 روز که در داخل کندو بسر بردند دارای قدرت پرواز شده و بتدریج از کندوها خارج می شوند و ابتدا با پروازهای کوتاه مدت کلنی های خود را شناسائی کرده تا در هنگام برگشت به کندو آنرا با کندوهای دیگر اشتباه نکنند، چرا که اگر زنبوری اشتباهی وارد کندوی دیگری شود بلافاصله توسط زنبوران نگهبان شناسائی شده و از ورود آن به داخل کلنی بشدت ممانعت به عمل آمده و حتی آنرا خواهند کشت. زنبورها وقتی که از کندوها خارج شدند به چند دسته تقسیم می شوند:
- دسته شهد آوران: این دسته بیشترین تعداد زنبورهای کارگر یک کلنی را تشکیل می دهند و در فصل تولید عسل هر زنبور در روز چندین بار از کندو خارج شده و با نشستن روی گلهای مختلف کیسه عسل خود را از شهد گلها پر کرده و به کندو برگشته و محموله خود را در داخل سلولهای شش ضلعی ریخته و با انجام حرکاتی که به عنوان زبان زنبورعسل شناخته شده است به سایرین اطلاع می دهد که منبع شهد در چه فاصله ای از کندو قرار دارد و زنبورهای دیگر با استفاده از این اطلاعات دقیقاً محل شهد را پیدا کرده و گروه گروه به آنجا رفته و هر اندازه که شهد موجود باشد با خود به کندو خواهند آورد.
- دسته گرده گل آوران : دسته ای از زنبوران کارگر گرده گلها را در سبد گرده موجود در پاهای عقبی خود جمع آوری کرده و به کندو می آورند در داخل کندو محموله های گرده را در داخل سلولهای مومی خالی کرده و با فشار سر خود هوای داخل آنها را خالی نموده تا از فساد و پوسیدگی محافظت شوند. گرده در داخل کلنی به عنوان منبع پروتئین و مواد معدنی و ویتامین مورد استفاده قرار می گیرد.
- دسته آب آوران: آب در داخل کلنی ها به اندازه شهد اهمیت دارد. دسته ای از زنبوران کارگر کیسه های عسل خود را پر از آب کرده و بداخل کندو آورده و آنرا در مصارفی از جمله تغذیه لاروها، رقیق کردن عسل، ایجاد رطوبت و خنک کردن داخل کندو، مورد استفاده قرار می دهند.
- دسته بره موم آوران: بره موم یا چسب زنبورعسل از صمغ درختان و گیاهان مختلف بدست آمده و زنبورعسل آنرا همانند گرده گل جمع آوری کرده و در داخل کندو جهت تنگ کردن دریچه پرواز، به هم چسباندن قابها، صاف و صیقل نمودن دیواره و کف کندوها، ضد عفونی کردن داخل سلولهای مومی و مومیائی کردن مهاجمانی از جمله موش که در داخل کندوها تلف شده و باعث عفونت و آلودگی کندوها می شوند، مورد استفاده قرار می دهد.
با توجه به مطالب فوق مشخص می شود که زنبوران کارگر(ماده) در ایجاد و بقاء یک کلنی نقش اساسی داشته و هیچیک از کارهای اصلی کلنی توسط زنبوران نر انجام نمی گیرد، لذا مؤنث بودن افعال و ضمایر بکار رفته در آیات 68 و 69 سوره نحل کاملاً علمی می باشد.
«أَنِ اتَّخِذِی»: برگير( اتخاذ كن) : اين قسمت از آيه امر به انجام كاري توسط يك موجود مؤنث است. علت مؤنث بودن اين فعل به همان دليلي است كه براي نحل آورده شد. كلمه « اتخذي» مي تواند در بر گيرنده دو مفهوم باشد، يكي اينكه امر به زنبور ملكه باشد كه در حين جدا شدن از جمعيت اصلي و تشكيل يك جمعيت جديد، اولين فردي است كه از كلني قبلي جدا شده و بقيه زنبورها به دنبال او از كندو خارج مي گردند و هر جا كه مستقر شد زنبوران كارگر در همان نقطه اقدام به ساخت سلولهاي مومي مي كنند. ديگري اينكه امر به زنبوران كارگر باشد كه تنها آنها قادر به توليد موم و ساخت سلولهاي شش ضلعي به عنوان خانه زنبورعسل مي باشند و چون مجموعه اي از هزاران زنبور كارگر به صورت كاملاً واحد اين كار را انجام مي دهند لذا به صورت يك فرد واحد در نظر گرفته شده اند و فعل بكار رفته مفرد مؤنث مي باشد. در صورتيكه زنبوران نر قادر به توليد موم و ساختن سلولهاي مومي نمي باشند.
«مِنَ الْجِبَالِ»: از كوهها : استفاده از كلمه «جبال» يا كوهها در ابتداي اوامر خداوند به زنبورعسل بدون حكمت و تصادفي نيست بلكه كاملاً با آغاز خلقت و زندگي زنبور عسل هماهنگي داشته و مي تواند نشان دهنده سير حركت زنبورعسل از آغاز زندگي دسته جمعي و نزديك شدن به محل زندگي انسان باشد. آنگونه كه مشخص شده است اولين جائي كه انسان در آن سكني گزيده غارها و شكاف سنگها و كوهها بوده است و از اين طريق زنبورعسل براحتي در دسترس انسان قرار مي گرفته است بطوريكه قديمي ترين اثري كه از ارتباط انسان با زنبور عسل بدست آمده است مربوط به يك نقاشي بسيار قديمي بر ديواره غاري است كه انساني را در حال برداشتن عسل از يك لانه زنبورعسل در شكاف يك كوه نشان مي دهد. از سوي ديگر بنظر مي رسد زنبور عسل قبل از خلقت انسان در كوهها زندگي مي كرده و با خلقت انسان و مشخص شدن محل زندگي او زنبور عسل هم به انسان نزديك شده و در نزديكي محل زندگي او اقدام به ساخت مسكن نموده است به عبارت ديگر سير نزديكي زنبور عسل به انسان را نشان مي دهد كه در ابتدا در كوهها بوده و بعد به تدريج به درختان و محل زندگي انسانها نزديكتر شده است. اما نكته مهمتري كه از اين قسمت از آيه استنباط مي شود آن است كه در دنيا چهار گونه مهم زنبورعسل وجود دارند(گونه های آپیس ملیفرا، آپیس سرانا، آپیس دورساتا و آپیس فلورا) كه دو گونه آنها( گونه هاي آپيس دورساتا و آپيس فلورا) فقط در شكاف سنگها و درختان يا در زير بوته گياهان زندگي كرده و به هيچ وجه در داخل كندوهاي دست ساز بشر دوام نياورده و همواره به صورت آزاد زندگي مي كنند، ولي دو گونه آپيس مليفرا یا زنبورعسل معمولی و آپيس سرانا گرچه مثل دوگونه ديگر بصورت آزاد هم زندگي مي كنند، براحتي در داخل آشيانه هاي دست ساز بشر از جمله كندو زندگي كرده و مي توان آنها را پرورش داده و از محصولاتشان استفاده نمود.
« بُيُوتًا»: خانه هائي: كلمه «بيوت»( جمع كلمه بيت يا خانه) مي تواند داراي دو معني باشد يكي اينكه بر گرفتن اماكني براي زندگي توسط زنبورعسل در شكاف سنگها و درختان و زير سقف منازل مسكوني انسانها و ديگري ساخت سلولهاي شش ضلعي مومي در اين مكانها. البته با توجه به كلمه «اتخذي» كه معني برگرفتن مي دهد لذا ممكن است منظور از «اتخاذ بيوت» در شكاف سنگها و درختان و زير سايه بانها بر گرفتن اين مكانها به عنوان اماكني براي زندگي باشد كه با توجه به نقش زنبورملكه در انتخاب اولين جايگاه براي ساخت مسكن اين امكان نزديك به يقين به نظر ميرسد. ولي مهمترين برداشت از اين كلمه، ساخت سلولهاي شش ضلعي مومي توسط زنبوران كارگر در داخل شكاف سنگها و درختان و زير سقف خانه ها مي باشد كه با توجه به نقش آنها در ذخيره غذا و نگهداري و پرورش نوزادان زنبورعسل بسيار علمي تر و قابل فهمتر به نظر مي رسد.
«وَمِنَ الشَّجَرِ»: و از درختان: همچنانكه ذكر شد هر چهار گونه زنبور عسل قادرند در شكاف درختان هم براي خود آشيانه برگزيده و به پرورش نوزاد و توليد محصول بپردازند. از سوي ديگر مشخص مي شود كه زندگي انسان در جنگلها و نزديكي درختان در مرحله بعد از زندگي غار نشيني بوده است و زنبور عسل ابتدا در كوهها و شكاف سنگها مسكن گزيده بود، ولي بعد از اينكه انسان به جنگلها آمده و در آنجا سكني گزيد زنبورعسل هم به محل زندگي او نزديك شده و در شكاف درختان و زير شاخه آنها شروع به لانه گزيني نموده است و انسان توانسته است از محصولات آن استفاده نمايد.
«وَمِمَّا يَعْرِشُونَ»: و از آنچه كه( انسانها) بر مي افرازند( از سقفها و داربستها): با توجه به اينكه انسان بعد از زندگي در غارها و جنگلها به زندگي در بيابانها روي آورده و شروع به ساخت سرپناهي براي خود نموده است. لذا يكي از نخستين پناهگاههاي دست ساز بشر سقفها يا سايه بانهاي از جنس چوب يا حصير بوده است و زنبورعسل وقتي كه به انسان نزديك شده و در كنار او زندگي را شروع كرده است از سايه بانها يا زير سقف خانه ها به عنوان مسكن استفاده كرده و در دسترسي انسان قرار گرفته است و اين قسمت از آيه نشان دهنده امكان اهلي شدن زنبورعسل و نگهداري آن توسط انسان بوده و مشخص مي سازد كه خداوند از ابتدا به زنبورعسل خصلت اهلي شدن و در اختيار انسان قرار گرفتن را عطا فرموده است. البته زنبورعسل تنها موجودی است که اهلی یا وحشی بودنش مفهوم زیادی ندارد و آنچه که انسان به عنوان کندو برای زنبورها در نظر گرفته است تنها ایجاد تشابهی در مسکن زنبورعسل بوده است و زنبورها به محض خروج از کندوهای دست ساز بشر، به همان حالت اولیه بر گشته و در مکانهای مورد نیاز خود مسکن خواهند ساخت و نیازی به بشر نخواهند داشت.
با توجه به اینکه زنبورعسل به غیر از تولید عسل و خدمت رسانی به بشر دارای وظایف دیگری از جمله گرده افشانی گیاهان و درختان است ، لذا تعیین محلهای زندگی او توسط خداوند متعال خالی از حکمت نیست، چرا که اگر زنبورعسل فقط اختصاص به محل زندگی بشر داشته و در کوهها و جنگلهای خالی از انسان قادر به زندگی نمی بود، گیاهان و درختان آنجاها از گرده افشانی زنبورعسل محروم مانده و بتدریج نسل آنها از بین می رفت. اما با پراکنش زنبورعسل در تمام نقاط جهان خدمات ارزشمند آن به تمام اکوسیستم ها رسیده و طی میلیونها سال از نابودی موجودات زنده جلوگیری به عمل آمده است. از سوی دیگر اگر زنبورعسل فقط در کوه ها و جنگلها قادر به زندگی بود، انسانها از دسترسی به فراورده های آن از جمله عسل، به عنوان یک ماده شفا دهنده، محروم می ماندند که این هم با حکمت و مهربانی خالق متعال منافات داشت.
«ثمَّ کُلي مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکي سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِکَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ»(نحل69)
«ثُمَّ كُلِي»: سپس بخور( اي زنبور ماده): همچنانكه ذكر شد فعل «كلي» هم جزو افعال مؤنثي است كه در اين آيه بكار رفته است و دليل اصلي آن هم اين است كه تنها زنبوران كارگر قادر به جمع آوري شهد و توليد عسل در يك كلني مي باشند و زنبوران نر نه قادر به جمع آوري شهدند و نه توليد عسل. لذا استفاده از فعل مؤنث كاملاً علمي بوده و با نحوه زندگي زنبورعسل تطابق كامل دارد. البته خوردن در اینجا به مفهوم برداشتن شهد از گلها در بیرون از کندو است، چرا که زنبوران نر در داخل کندو توسط زنبوران کارگر مورد تغذیه قرار گرفته و عسل می خورند.
نكته جالب توجه اينكه امر به «خوردن» بعد از انتخاب مسكن و ساخت خانه صورت گرفته است لذا قبل از فعل «کلی» حرف عطف «ثم» آمده است که اين هم يكي ديگر از اعجاز علمي اين آيات است، چرا كه زنبورعسل تا زمانی که مسکن نگزیده و سلولهاي مومي نساخته است، هيچگونه شهد و گرده اي را جمع آوري نمي كند و بايد ابتدا سلولهاي مومي را بسازد تا مكاني براي ذخيره غذا و ساخت عسل وجود داشته باشد و بعد از ساخت مسكن به دنبال غذا و جمع آوري شهد و گرده می رود. از سوي ديگر زنبورعسل غذاي خود را در داخل كندو مي خورد و هيچگاه در هنگام جمع آوري شهد و گرده از گياهان در همان موقع تغذيه نمي كند. بلكه آنچه را جمع آوري مي نمايد بايد در داخل سلولهاي مومي ذخيره شده و تغييراتي در آنها ايجاد گردد تا قابل خوردن باشد، مثلاً زنبورعسل شهد گلها را بايد به ميزان زيادي تغليظ كرده تا قابل ذخيره سازي و مصرف باشد.
«مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ»: از تمام ميوه ها و ثمرات: ثمر به معني ميوه گياهان و درختان است و با توجه به آيه 3 سوره مباركه رعد كه مي فرمايد:
«وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (رعد 3)
و اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن كوهها و رودها نهاد و از هر گونه ميوهاى در آن جفت جفت قرار داد روز را به شب مىپوشاند قطعا در اين [امور] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانههايى وجود دارد.
به نظر مي رسد كه منظور از «كل ثمرات» در اين آيه گياهان و درختاني باشد كه ميوه آنها از آميختگي سلولهاي دو جنس نر و ماده بوجود مي آيد و بايد عمل لقاح در آنها انجام پذيرد و آنگونه كه مشخص شده عوامل متعددي از جمله باد و باران و انواع حشرات باعث عمل گرده افشاني و لقاح در گياهان و درختان مي شوند كه در ميان حشرات، زنبورعسل از مهمترين گرده افشانها بوده و نقش بسيار زيادي در تكثير و تزايد گياهان و درختان دارد. از سوي ديگر امكان دارد منظور از «كل ثمرات» در آيه 68 سوره نحل، تمام گياهان و درختان موجود در دنيا باشد و با آوردن حرف اضافه «من» قبل از «كل ثمرات» تعدادي از آنها را كه براي زنبورعسل قابل استفاده و مفيد مي باشند، انتخاب نموده تا زنبورعسل در تهيه عسل و گرده گل از آنها استفاده نمايد كه اين امر با نحوه تغذيه زنبورعسل كاملاً همخواني دارد، چرا كه تمام گياهان و درختان مورد استفاده زنبورعسل از انواع برتر و مفيد آنها بوده و از نظر خاصيت داروئي و تغذيه اي از امتيازات ويژه اي برخوردارند و جالبتر اينكه زنبور عسل به ندرت از گياهان و درختان سمي يا خطرناك براي خود و انسان استفاده مي كند و با توجه به اينكه در برخي ديگر از آيات قرآن كريم عبارت «كل ثمرات» همراه با ميوه ها و گياهان ديگري آمده است این نظريه مي تواند قرين به يقين باشد. يا اينكه منظور از كل ثمرات محصولات تمام گياهان و درختان قابل تصور انسان است( هر آنچه كه انسان تصور مي كند) بطور مثال در آيه 10و 11 سوره نحل مي فرمايد:
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ (نحل 10) يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»(نحل 11)
اوست كسي كه از آسمان آبي فرود آورد كه [آب] آشاميدني شما از آن است و روييدني[هايي] كه [رمههاي خود را] در آن مي چرانيد [نيز] از آن است (10) به وسيله آن كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براي شما مي روياند قطعا در اينها براي مردمي كه انديشه مي كنند نشانهاي است (11)
كلمه «ثمرات» در قرآن 16 بار آمده است كه 10 بار بصورت تنها و 6 مورد بصورت «كل ثمرات» مي باشد.
« فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً»: پس بپيما(طي كن) راه هاي پروردگارت، فرمانبردارانه و متواضعانه: خداوند متعال بعد از تعين محلهاي زندگي زنبورعسل و نحوه ساخت خانه و تغذيه، او را دعوت به پيمودن راههاي خداوند مي فرمايد. تعداد زيادي از مفسرين قرآن كريم منظور از راههاي خداوند در اين آيه را همان مسير تكويني حركت مخلوقات دانسته و آنرا همانند رفتارهاي حياتي ساير حيوانات تعبير نموده اند كه گرچه اين تعبير درست به نظر مي رسد ولي كامل نیست، چرا كه خداوند متعال از ابتدا زنبورعسل را از ساير حيوانات متمايز نموده و به گونه ي ديگري با آن ارتباط برقرار كرده است لذا تمام آنچه كه در اين آيات در رابطه با زنبورعسل ذكر شده اند اختصاص به زنبورعسل داشته و نسبت به ساير حيوانات از ويژگي ممتازي برخوردار است.
همانگونه که ذکر شد امروزه علوم زيستي بر پایه نظريه هاي ماديگرایانه صرف بنیانگذاری شده و مبنای رفتار تمام حيوانات غرايز حيواني و واکنشهای بیوشیمیائی محض فرض شده و بهائي به نقش و ميزان ارتباط موجودات با خالق خود نداده و موجودات را اشيائي واجد حركت خالي از روح مي دانند. ولي از نظر قرآن و مباني اعتقادي اديان آسماني تمام موجودات تحت راهنمائي و هدايت خالق متعال در حركت و زندگي بوده و هر كاري كه انجام مي دهند طبق دستوراتي است كه به آنها داده مي شود. در نتيجه منظور از پيمودن راههاي خداوند توسط زنبورعسل صرفاً قرار گرفتن بر مسير تكويني مشترك در بين تمام حيوانات نمي باشد بلكه مي تواند نشان دهنده سير تحول زندگي زنبورعسل از حالت انفرادي و بی فايده بودن به موجودي هدفمند و صاحب برنامه باشد. بطوريكه استنباط مي شود كه زنبورعسل قبل از وحي خداوندي به صورت ديگري زندگي مي كرده و احتمالاً موجودي وحشي و چه بسا سركش بوده است كه بعد از خلقت انسان، به او امر شده است كه طبق آنچه كه خداوند برايش تعين نموده است، حركت كرده و اين مسير را متواضعانه و فرمانبردارانه طي نمايد و از دستورات خداوند خويش سرپيچي ننمايد. با مشاهده هدفمندي و نظم و قانون در زندگي زنبورعسل، اين تعبير و برداشت صحيح به نظر مي رسد بگونه اي كه زنبورعسل با دقت و ظرافتي باورنكردني سلولهاي شش ضلعي مومي را ساخته و شهد و گرده گياهان و درختان را با سعي و پشتكار وصف ناپذيري جمع آوري كرده و براي ساخت مقدار بسيار كمي عسل بايد كيلومترها راه را طي كرده و مكانهاي ناشناخته اي را سركشي كند و در يافتن خانه خود دچار هيچگونه خطائي نشده و سر موعد مقرر به لانه خود برمي گردد. كساني كه زنبورعسل را در حين نوشيدن شهد گياهان مشاهده كرده اند خواهند فهميد كه منظور خداوند متعال از تواضع و فروتني زنبورعسل چه بوده است. از سوي ديگر زنبورعسل به هيچوجه زندگي خويش را به بطالت نگذرانده و همواره در حال سعي و تلاش خستگي ناپذيري است و جالبتر اينكه زنبورعسل تنها موجودي است كه هيچ خسارتي به طبيعت و ساير موجودات وارد نمي آورد و بر عكس ساير حيوانات كه براي توليد و بهره وري بايد ماده ي ديگري را از بين ببرند، زنبورعسل براي تغذيه خود به گياهان و درختان خدمت زيادي مي كند و در صورت عدم تغذيه زنبور از آنها، دچار كاهش محصول و چه بسا انقراض نسل مي گردند. لذا زنبورعسل با پيروي از مسيري كه خداوند متعال برايش تعين نموده است همواره براي طبيعت و موجودات آن بسيار مفيد و لازم است. نكته جالبتر اينكه هر جا زنبورعسل به انسان نزديك شده است داراي رفتار آرامتري بوده و نسبت به نژادهاي دورتر از انسان، رفتار تهاجمي كمتري دارد در نتيجه خداوند متعال با امر به آرامش و تواضع، زنبورعسل را در خدمت انسان قرار داده است.
مهمترين نكته اي كه از اين قسمت از آيه استنباط مي شود امر به پيمودن راه و مسير حركت بعد از مشخص كردن مسكن و غذاست. خداوند متعال كه «حكيم» و «خبير» است، هيچ امري را بدون آماده كردن مقدمات و وسايل حركت به مخلوقات نفرموده است. بطوريكه ابتدا محل زندگي زنبور و نحوه تغذيه آنرا بيان فرموده است و چون اين دو جزو اساسي ترين نيازهاي هر موجود زنده اي مي باشند و بعد از فراهم كردن آنها، انتظار حركت و تلاش بوجود خواهد آمد، لذا بعد از فراهم كردن اين دو نياز، او را دعوت به پيمودن راه و اطاعت متواضعانه از مسير خداوندي مي كند و اگر اين امر را قبل از فراهم كردن نيازهاي اساسي زنبورعسل به او مي نمود با حكمت بالغه خداوندي منافات داشت.
«يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ»: خارج مي شود از بطن او(زنبور ماده) نوشيدني با رنگهاي مختلف: از اين قسمت از آيه وظايف و مسؤليتهاي زنبورعسل و اهميت آنها براي انسان مشخص مي گردد. در تك تك اين كلمات تعبيرها و رازهاي علمي عجيبي نهفته است. مثلاً چرا كلمه «اخراج» يا خارج شدن بكار رفته و از كلمه «دفع» يا بيرون راندن استفاده نشده است؟ جواب اين سؤالات كاملاً علمي بوده و با نحوه ساخت عسل هماهنگي دارد بطوريكه عسل ماده اي زايد و بدون خاصيت نبوده كه از بدن زنبورعسل دفع شده و به عنوان مدفوع در نظر گرفته شود، بلكه عسل شهد گلهاست كه زنبوران چراگر آنرا در داخل كيسه هاي عسل خود جمع آوري كرده و بعد آنرا در داخل سلولهاي مومي از طريق عمل قي يا برگرداندن از مري و دهان خالي كرده( خارج كرده) و توسط گروههاي ديگري از زنبوران كارگر، اين عمل بارها و بارها تكرار شده تا اينكه ميزان رطوبت آن به حدي برسد كه دچار تخمير و فساد نشود.
از كلمه «بطون» با ضمیر مؤنث «ها» به اين دليل استفاده شده است كه كار جمع آوري شهد و ساخت عسل كاملاً بر عهده زنبوران كارگر مؤنث بوده و زنبوران نر هيچ نقشي در جمع آوري شهد و توليد عسل ندارند. اما كلمه «بطن» بصورت جمع استفاده شده است كه يكي ديگر از اعجاز علمي اين آيات مي باشد. چرا كه زنبورعسل در هنگام جمع آوري شهد آنرا در داخل كيسه عسل ذخيره كرده كه اين كيسه بعد از محوطه دهاني و مري در ناحيه سينه زنبوران كارگر قرار گرفته است بصورتيكه شهد گلها از طريق كانالهاي قبلي به كيسه عسل هدايت شده و در آنجا ذخيره مي گردد و هنگام تخلیه از محوطه های مذکور عبور می کند. از سوي ديگر در داخل دهان زنبورعسل كارگر غدد بزاقي متعددي وجود دارند كه آنزيمها و مواد فعال كننده ديگري به عسل اضافه مي كنند. در نتيجه مشخص مي شود كه شهد جمع آوري شده در مخازن و كانالهاي متعددي تحت تأثير عوامل مختلف قرار گرفته و بصورت عسل در خواهد آمد لذا دليل استفاده از كلمه «بطن» بصورت جمع نشاندهنده عبور عسل جمع آوري شده از بطنها و كانالهاي مذكور مي باشد. نكته ديگر اينكه استفاده از كلمه «بطون» بيانگر پيچدگي ساخت و تركيبات عسل مي باشد بدين معني كه در طي عبور از اين بطون دچار تغييرات و تحولات زيادي گشته و به ماده اي شفا دهنده تبديل مي گردد.
«شراب»: مايع نوشيدني: عسل تنها ماده ي طبيعي است كه در عين فوق اشباع بودن، همواره بصورت مايع ديده مي شود (حداکثر رطوبت آن 20 درصد می باشد)، مگر اينكه در اثر دستكاري يا ايجاد تغييراتي در آن اين خاصيت را از دست بدهد. با توجه به اينكه عسل از نوش يا شهد گياهان بدست آمده و بصورت مايع ذخيره مي گردد لذا از كلمه «شراب» استفاده شده است. از سوی دیگر شراب به ماده ای مایع و زلال اطلاق می شود که نوشیدنش گوارا و مطبوع است.
«مختلفٌ الوانه»: رنگهاي مختلف: در رابطه با اختلاف رنگ عسل مي توان به منبع تهيه آن اشاره نمود كه با توجه به رنگهاي مختلفي كه دارند باعث اختلاف در رنگ عسل هم مي شوند. بطوريكه در قرآن كريم در آيه 27 سوره فاطر مي فرمايد:
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ» (فاطر27)
آيا نديدهاى كه خدا از آسمان آبى فرود آورد و به [وسيله] آن ميوههايى كه رنگهاى آنها گوناگون است بيرون آورديم و از برخى كوهها راهها [و رگهها]ى سپيد و گلگون به رنگهاى مختلف و سياه پر رنگ [آفريديم]
در بررسی مقایسه ای عسلهای تولیدی مناطق مختلف ایران مشاهده می شود که عسل مناطق کوهستانی و مراتع تیره رنگتر از عسل های حاصل از درختان میوه اند و عسل تولیدی مناطق شمال ایران روشنتر و تا حدودی رقیقتر از عسلهای سایر مناطق می باشند. امروزه در آزمایشگاههای کنترل کیفی، رنگ عسل یکی از شاخصهای آن بوده و بر اساس آن درجه بندی می شود، بطوریکه ذکر شده عسلهای تیره رنگ از میزان مواد معدنی و خواص درمانی بیشتری برخوردارند. البته این رنگ با رنگ شانهای مومی کهنه که گاهی به سیاهی گراییده اند بسیار متفاوت است و چه بسا این شانهای کهنه دارای باقی مانده داروها و سموم کشاورزی باشند که برای مصرف کنندگان عوارضی بدنبال دارند. همچنانکه در قرآن کلمه «شراب» برای عسل بکار رفته، بهتر است عسل بصورت شهد یا شیره شفاف مصرف گردد و از مصرف آن با موم خودداری شود.
«و فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ» : و در آن شفای آدمیست: از این قسمت آیه هدفمندی خلقت زنبورعسل مشخص می شود. گویا خداوند متعال موجودی را خلق نموده است که با زندگی راز آلود خود ماده ای بسازد و موجب شفای درد انسانها باشد. در این قسمت آیه چند نکته مستتر است که انسان را به تحیر وا می دارند. اولاً اینکه حرف اضافه «فی» قبل از ضمیر« ه» نشان می دهد که کل عسل شفا نیست بلکه شفای انسان در آن قرار داده شده است و اگر کل عسل شفا بود نیازی به حرف اضافه «فی» نبود و باید گفته می شد: «و هو شفا للناس». که اینهم از اسرار علمی موجود در این آیه است. چرا که در آزمایشگاههای میکروبیولوژی و طبی مشخص شده است که در عسل موادی وجود دارند که خاصیت داروئی داشته و موجب درمان بیماریهای مختلف می شوند. این مواد گاهی در اثر دستکاریهای انسان دچار تغییرات شده و عسل خاصیت داروئی خود را از دست می دهد. بطوریکه حرارت بیش از 70 درجه سانتی گراد موجب نابودی بسیاری از عوامل ضد باکتریائی عسل می شود. از سوی دیگر زنبورعسل در حین فراوری شهد، آنزیمهای مختلفی از جمله انورتاز و دیاستازها به آن اضافه می کند که خاصیت درمانی زیادی دارند. اینکه عسل از دیرباز در تمام فرهنگها به عنوان ماده ای پاک و درمانی شناخته شده است بر کسی پوشیده نیست و هیچ تمدنی نیست که عسل در آن از احترام خاصی برخوردار نباشد. نکته دیگر اینکه شفا در اینجا بصورت عام بکار رفته و به عنوان دارو یا «دواء» ذکر نشده است و از اینجا هم مشخص می شود که عسل علاوه بر اینکه یک ماده غذائیست می تواند به عنوان یک مکمل داروئی شفا بخش هم استفاده گردد. ثانیاً کلمه «ناس» که شامل تمام انسانها می شود مورد استفاده قرار گرفته است و این هم نشان از رحمت خداوندی بر نوع بشر است که قبل از امر به تبعیت از برنامه های هدایت و رستگاری، تمام امکانات لازم برای زندگی او را فراهم می نماید و بدون اینکه توجهی به میزان پایبندی انسانها به برنامه های هدایت بنماید حتی موادی را برای شفای دردهای او خلق نموده و همه انسانها را بطور برابر در استفاده از آن مختار نموده است. اگر این ماده ویژه، مختص مؤمنین یا طبقه ای خاص از انسانها می بود بایستی اسم آن طبقه هم آورده می شد و مثلاً ذکر می فرمود: «شفاء للمؤمنین» که مختص قرآن کریم و خاص مؤمنین قرار داده است.
«إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ »: براستی در این پدیده نشانه ایست برای کسانی که می اندیشند:
آیا کسی که اندکی صاحب فکر و اندیشه بوده و به زندگی راز آلود زنبورعسل نیم نگاهی بکند، در تحیر و تعجب فرو نخواهد رفت؟ آیا اینهمه شگفتی و راز، ذهن کنجکاو انسانهای محقق و دانشمند را به سوی خود نخواهد کشید و اندکی از عمر آنان را به جستجو در خود اختصاص نخواهد داد؟. لذت بخش ترین قسمت زندگی اندیشمندان، تفکر در آیات آفاق و انفس و ساعتها ماندن در کنج آزمایشگاهها و کتابخانه ها و پرده برداری از اسرار نهفته در خلقت موجودات است. هیچ لذتی بالاتر از تفکر در خلقت کهکشانها، ستارگان، آسمان و زمین و موجودات ریز و درشت آنها نیست و هیچ محققی نیست که بعد از تعمق در آیات آفاق و انفس به وجود خالقی متعال و مهربان پی نبرده و سر تعظیم بر آستان قربش فرود نیاورد(البته لزومی ندارد این تعظیم در قالب مذهبی خاص باشد). در قرآن کریم تفکر و اندیشه و متفکران مورد توجه زیادی قرار گرفته است و انسانهای بدون تفکر و اندیشه را در زمره حیواناتی قرار داده است که در پدیده ها اندیشه نمی کنند و راه به جائی نمی برند. خالق متعال چون می داند نتیجه تفکر رسیدن به هدایت و اعتراف به عظمت خالق متعال است هیچ انسانی را از تفکر نهی نکرده و تفکر را مانعی برای ایمان و هدایت ندانسته است و واهمه ای از تفکر زیاد بندگانش ندارد. پس هر کس در آیات آفاق و انفس تفکر و اندیشه بیشتری می کند به همان اندازه به هدایت نزدیکتر است.
زندگی زنبورعسل سراسر رمز و راز برای هر بیننده ای است که لحظاتی را در کنار یک کلنی زنبورعسل ایستاده باشد. هر کس لحظاتی را به تفکر و تعمق در یکی از آیات خداوند سپری کند قطعاً جزو متفکرین خواهد بود. اما آنچه که در این آیه تحت عنوان «قوم یتفکرون» ذکر شده است بیشتر منظور کسانی است که مدت زمان زیادی از عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش در زندگی زنبورعسل نموده و رازهائی از زندگی زنبور را کشف کرده اند که برای دیگران غیر ممکن بوده است، چرا که بسیاری از این تحقیقات بدون تخصصهای لازم و استفاده از امکانات و وسایل پیشرفته ممکن نیست و کمتر کسی قادر به درک بسیاری از رمز و رازهای نهفته در دل حرکات و رفتارهای ساده زنبورعسل خواهد بود. به عنوان مثال می توان به عدم اطلاع دیگران از نحوه ارتباط زنبورها با همدیگر و مبادله اطلاعات در مورد منابع غذائی و میزان آن اشاره نمود، تا اینکه دانشمند اتریشی، آقای کارل وون فریش، در سال 1966 زبان زنبورعسل یا روش مکالمه و مراودات زنبوران عسل با همدیگر را کشف نمود که منجر به کسب جایزه نوبل در رشته بیولوژی برای ایشان شد. ایشان کشف کردند که زنبورها با انجام حرکاتی(رقص) در بدن خود اطلاعات زیادی در مورد کم و کیف منابع غذائی و حتی فاصله دقیق آن تا کندو را به زنبوران داخل کندو داده و سایر زنبوران بدون هیچگونه مشکلی در اولاً فرصت به محل مذکور رفته و شهد و گرده لازم را جمع آوری خواهند کرد. فارغ از نگرشهای عقیدتی و مذهبی، این افراد جزو متفکرینی هستند که خداوند متعال مورد اشاره قرار داده است. حال این متفکرین چه اعتقاد و سرنوشتی دارند به ما ارتباطی ندارد. فقط اینکه ما را مدیون تلاشها و دستاوردهای سالها تحقیق و پژوهش خود نموده اند. این قوم متفکر بر اساس این آیات و نشانه ها، به هدفمندی و حکمت آمیزی نظام خلقت پی برده و در هنگام تحقیق و پژوهش هر پدیده ای را با دقت بیشتری بررسی می نمایند، چرا که می تواند راهنمای بهتری برای رسیدن به خالق متعال باشد.
نتیجه گیری:
قرآن کریم گرچه کتاب زیست شناسی یا زمین شناسی نیست، اما در بسیاری از آیات، نکاتی بسیار علمی و شگفت انگیز بیان نموده است که با پیشرفت علوم مختلف پرده از رمز و رازهای نهفته در آنها برداشته می شود و دانشمندان متوجه می شوند که این کتاب برای تمام دورانهاست و هر قدر علم پیشرفت می کند نکات ریز موجود در برخی از آیات آن، نمایان می شوند و آنچه در این کتاب ذکر شده است مختص عرب بادیه نشین 1400 سال قبل نیست، چرا که در همین آیات 68 و 69 سوره نحل نکات بسیار مهمی مشخص می شود که انسان را به تعجب وا می دارند: اولاً این سوره در مکه نازل شده است و هر کس به مکه رفته باشد، می داند که در مکه و اطراف آن درختان و گیاهان مورد استفاده زنبورعسل به مقدار زیاد وجود ندارد؛ ثانیاً اقلیم مکه تنوع آنچنانی ندارد که هر چهار گونه زنبورعسل قادر به ادامه حیات باشند؛ ثالثاً مردم مکه در آن روز بهره ی زیادی از علوم تجربی نبرده و امکاناتی در اختیار نداشته اند که قادر به تحقیق و کنکاش در زندگی زنبورعسل باشند و خداوند متعال هم انتظار تحقیق و مطالعه بیشتر از آنچه که مشاهده می کرده اند از آنان نداشته است؛ رابعاً آنچه که در مورد زندگی زنبورعسل در قرن بیستم کشف شده است نه تنها از دید مردمان آن روزگار عربستان مخفی بوده است، بلکه ممالک پیشرفته هم اطلاعی از آنها نداشته اند و تحقیقات پیشرفته ای که گوشه هائی از زندگی زنبورعسل را نمایان کرده اند، در حداکثر 70سال اخیر انجام گرفته اند. لذا «قوم متفکر» در این آیه، نمی تواند تنها اختصاص به افرادی در صدر اسلام داشته باشد که تحت فشارها و هراسها همواره در کوچ و سفر بوده اند. بلکه اشاره به کسانی دارد که با فراغ بال در سایه امکانات آزمایشگاهی پیشرفته به تحقیق در زمینه های مختلف حیات می پردازند و رمز و رازهای آنرا کشف و به دیگران عرضه می دارند. پس قرآن کریم مختص روزگار و سرزمین خاصی نیست تا محصور در دایره توانائیهای بشر آن روزگار باشد، بلکه برای ادوار و اعصار مختلف است و هر قدر علم پیشرفت می کند به همان اندازه تازگی و طراوت قرآن کریم بیشتر می شود و قلب اندیشمندان و متفکرین از نمایان شدن راز و رمز آیات آن به وجد آمده و در مقابل خالق متعال سر تعظیم فرود می آورند.
بیست سال تحقیق و پژوهش در زمینه های مختلف زنبورعسل مرا به جائی رساند و چراغی در ذهن من روشن کرد که کلمات و افعال و ضمایر و حروف آیات 68 و 69 سوره نحل را با جان و دل درک کرده و ساعتها به رازهای نهفته در یک کلمه آن اندیشیده ام و لذتی که در این اندیشیدن برده ام نه به وصف آید و نه در کلمات گنجد. آنچه در این نوشته ذکر شد است قطراتی از دریائی از رازها و شگفتیهای کشف شده از زندگی زنبورعسل بود که حاصل سالها تحقیق و تفکر دانشمندانی است که بشریت مدیون لحظه لحظه ی تلاشهای خستگی ناپذیر آنها در کنج آزمایشگاههاست. اگر دستاوردهای علمی دانشمندان بدون تعصب و پیش داوری مورد استفاده قرار می گرفت، دنیا چهره ای دیگر می یافت و انسانها به درجه و مقامی می رسیدند که فقط خدا بیند.
توصیه ای به خوانندگان گرامی دارم و آن اینکه اگر امکان دارد یک کلنی زنبورعسل را در حیاط یا پشت بام خانه ی خود نگهداری کنید و مقداری در مورد زندگی زنبورعسل مطالعه داشته باشید و ببنید که نزول وحی به موجودی به ظاهر ضعیف و ناتوان، چه شاهکاری در طبیعت ایجاد کرده و جهان را چگونه پر از «شمع» و «عسل» نموده است. و هر گاه از فعالیتهای روزمره و هیاهوهای اطراف خسته شدید، مدت زمان کوتاهی در کنار دریچه پرواز کندوی زنبورعسل بنشیند و حرکات و رفتارهای زنبورها را پیگیری کنید، چنان آرامشی به شما دست خواهد داد که با هیچ دارو و ماده ی به دست نخواهد آمد و چنان مشتاق زندگی راز آلود این حشره خواهید شد که حاضرید ساعتها به مطالعه در مورد آن بپردازید.
چونكه« اوحي الرب الي النحل» آمده ست خانه وحيش پر از حلوا شدست
او به نور وحي حق عزو جل كرد عالم را پر از شمع و عسل
آنچه حق آموخت مر زنبور را آن نباشد شير را و گور را
خانه ها سازد پر از حلواي تر حق بر او آن علم را بگشاد در
(مثنوی معنوی مولانا جلال الدین مولوی بلخی)
تابستان 97 ارومیه
نظرات
شباهت رفتاری گروه زنبور عسل به مغز انسان مغز زنبورها به خودی خود پدیدههایی جذاب و فوقالعاده به شمار میروند اما تحقیقات اخیر نشان دادهاند هریک از اعضای یک گروه از زنبورها عملکردی مانند نورونهای مغز انسان دارند. براساس گزارش دیسکاوری، محققان دانشگاه شفيلد بريتانيا با كمك مدل نظري كه معمولا از آن براي مطالعه روانشناسي انسانها استفاده ميشود،به بررسي رفتاري كلوني زنبورها پرداختند. ديدن پیروی از قوانین روانشناسانه که بر مغز انسانها سلطه دارند توسط دیگر جانداران پدیدهای عادی نیست. برای مثال در حوزه روان-تن شناسی قانونی به نام قانون وبر وجود دارد که ارتباط میان ابعاد محرک و افزایش شدت عملکرد آن را توصیف میکند. مثلا برای شما بلند کردن یک سیب متفاوت است با بلند کردن سه سیب و شما متوجه این تفاوت میشوید. اما اگر کسی مخفیانه چند سیب به داخل سبد خرید شما بیاندازد، متوجه این تفاوت نخواهید شد. محققان برای مشاهده نقش این قانون در روند تصمیمگیری زنبورهای عسل اروپایی، فرایند پراکنده شدن زنبورهای یک کندو برای یافتن خانههایی جدید را مورد بررسی قرار دادند. به صورت ویژه سرعت تصمیمگیری کلونی زنبورها درباره مناطق مختلف براساس کیفیت این مناطق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و محققان دادههای به دست آمده را با چندین قانون روانشناسانه تطبیق دادند تا میزان سازگاری رفتار زنبورها با انسانها را دریابند. برای مثال علاوه بر قانون وبر، قانون پیرون، قانونی که میگوید زمانی که دو گزینه از کیفیت بالایی برخوردار باشند انتخاب میان آنها سریعتر رخ میدهد و قانون هایک، که براساس آن زمانی که تعداد گزینهها برای انتخاب زیاد میشود سرعت انتخاب کاهش پیدا میکنند نیز مورد بررسی قرار گرفتند. فرایند تصمیم گیری در مغز انسان شامل عمل شلیک سیگنالهای الکترومغناطیسی از رشتههای عصبی است. در زنبورها اما روند انتخاب کندو متکی بر تعامل زنبورهای گشتزن است که کشفیات خود را از طریق نمایش بیرونی اطلاعات از طریق تکانههای بدن با یکدیگر به اشتراک میگذارند. محققان دریافتند این رفتار زنبورها درست شبیه شلیک سیگنالهای الکترومغناطیسی در نورونهای مغز است و هردو این رفتارها از قانون یکسانی در فرایند تصمیمگیری پیروی میکنند. به بیانی دیگر توده زنبورها مشابه یک مغز عمل میکنند که هر زنبور در آن نقش یک نورون را ایفا میکند. محققان امیدوارند با استفاده از این مدل بتوانند مطالعه روی سیستمهای پیچیدهای مانند مغز را سادهتر سازند.
حسین علی پناهی
26 مرداد 1397 - 08:45۱۰ واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد زنبورهای عسل که نمی دانستید هیچ حشره ای در طول تاریخ مانند زنبور عسل و به اندازه ی آن به انسان خدمت نکرده است. برای قرون متمادی، پرورش دهندگان زنبورهای عسل با پرورش این حشره از عسل خوشمزه تولیدی آن ها استفاده کرده و برای باروری و گردافشانی مزارعشان از این زنبورها سود برده اند. روی هم رفته باید گفت که زنبورهای عسل سهم زیادی در تامین غذای انسان ها در طول تاریخ داشته و انسان باید همیشه قدر این موجودات ریز و باهوش را بداند. زنبورهای عسل همواره یکی از دوست داشتنی ترین حشرات بوده اند به همین دلیل هر کسی کم و بیش اطلاعاتی در مورد این موجودات زیبا دارد. اما در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ نکته ی جالب در مورد این حشرات آشنا کنیم که ممکن است کمتر در مورد آن ها شنیده باشید. ۱- زنبورهای عسل می توانند با سرعت ۲۵ کیلومتر در ساعت پرواز کنند ممکن است فکر کنید زنبورهای عسل موجودات سریعی هستند اما در قلمرو حشرات آن ها از گونه های بسیار کند به شمار می آیند. بدن زنبورهای عسل برای سفرهای کوتاه، از یک گل به گلی دیگر، تکامل یافته است به همین دلیل سرعت نسبتاً پایینی نسبت به دیگر حشرات دارند. آن ها بال های ریزشان را با سرعت ۱۲٫۰۰۰ بار در دقیقه به هم می زنند تا در هوا باقی بمانند. ۲- کلونی زنبورهای عسل حداکثر شامل ۶۰٫۰۰۰ زنبور خواهد بود برای انجام دادن کارهای یک لانه زنبور عسل باید زنبورهای بسیار زیادی در این کلونی حضور داشته باشند. زنبورهای پرستار از نوزادان مواظبت می کنند و زنبورهای کارگر نیز به امور مربوط به ملکه رسیدگی کرده و به او غذا داده و او را تمیز می کنند. زنبورهای نگهبان نیز از لانه محافظت می کنند. زنبورهای کارگر ساختمانی نیز موم لازم برای قرار دادن تخم های ملکه و عسل تولیدی توسط زنبورهای کارگر را تولید کرده و کندو را می سازند. زنبورهایی نیز مسئولیت خارج کردن اجساد از کندو را بر عهده دارند. برخی دیگر نیز باید گرده و شهد کافی برای تغذیه ی تمامی کلونی را فراهم کنند. مطالب پیشنهادی چطور یک جشن عروسی به یادماندنی داشته باشیم؟ کفش مجانی از مدیسه هدیه بگیر! رزرو بلیت رفت و برگشت تهران-استانبول از ۲۱۰۰۰۰ تومان ۳- یک زنبور عسل کارگر به اندازه ی یک دوازدهم قاشق چای خوری در طول عمر خود عسل تولید می کند برای زنبورهای عسل قدرت در تعداد زیاد خلاصه می شود. از بهار تا زمستان،زنبورهای کارگر باید حدود ۲۸ کیلوگرم عسل تولید کنند تا تمامی کلونی در طول زمستان از آن تغذیه کرده و زنده بماند. برای تولید این اندازه از عسل ده ها هزار زنبور عسل باید تلاش بی وقفه ای داشته باشند. ۴- زنبور عسل ملکه به اندازه ی تمام عمرش اسپرم ذخیره خواهد کرد زنبورهای ملکه بین سه تا ۴ سال زنده خواهند ماند اما ساعت بیولوژیکی بدن او از ان چه که فکر می کنید بسیار سریع تر کار خواهد کرد. ملکه ی جدید، تنها یک هفته پس از بیرون آمدن از تخم برای جفت گیری از کندو خارج می شود. اگر این کار را در طول ۲۰ روز اول زندگی خود نکند دیگر برای جفت گیری بسیار دیر خواهد شد و توانایی اش برای جفت گیری را از دست خواهد داد. اما اگر جفت گیری او موفقیت آمیز باشد دیگر تا آخر عمر لازم نیست جفت گیری دیگری داشته باشد زیرا اسپرم های زنبور نر را برای همیشه در کیسه ای در بدن خود نگه داشته و با آن تخم های خود را بارور خواهد کرد. ۵- زنبور ملکه بیش از ۱٫۵۰۰ تخم در روز خواهد گذاشت و این مقدار در تمام طول عمرش به یک میلیون تخم نیز خواهد رسید ۴۸ ساعت پس از جفت گیری، ملکه تخم گذاری بی پایان خود را تا هنگام مرگ اغاز می کند. وی چنان در این کار قدرتمند است که در هر روز می تواند به اندازه ی وزن خود تخم بگذارد. در واقع او وقت کار دیگری ندارد به همین دلیل در زمانی که وی مشغول تخم گذاری است، زنبورهای مستخدم به او غذا داده و او را تمیز می کنند. ۶- زنبورهای عسل از پیچیده ترین زبان سمبلیک در میان جانوران استفاده می کنند هر زنبور عسل یک میلیون نورون در مغز خود دارد که به اندازه ی یک میلی متر مکعب است و جالب این که از تمامی این نورون های عصبی به بهترین شکل ممکن استفاده می شود. زنبورهای کارگر باید نقش های متفاوتی را در طول عمر خود ایفا کنند. زنبورهای مسئول پیدا کردن شهد باید به نقاط دوردست سفر کرده و پس از پیدا کردن شهد و بازگشتن به کندو اطلاعات خود را با دیگر زنبورهای کارگر در میان بگذارند. در سال ۱۹۷۳، دانشمندی به نام کارل وون فریش جایزه نوبل پزشکی را به خاطر رمزگشایی زبان زنبورهای عسل دریافت کرد که به آن «رقص پیچشی» گفته می شود. ۷- زنبورهای نر بلافاصله پس از جفت گیری می میرند زنبورهای نر تنها به یک هدف زنده می مانند و آن هم تولید اسپرم برای ملکه است. این زنبورها حدود یک هفته پس از این که از تخم بیرون می آیند برای جفت گیری آماده می شوند و وقتی که جفت گیری با ملکه به اتمام برسد بلافاصله خواهند مرد. ۸- زنبورهای عسل دمای درون کندو را در تمام طول سال در حدود ۳۴ درجه سانتیگراد حفظ خواهند کرد وقتی که دمای هوا کاهش پیدا می کند، زنبورهای عسل به هم می چسبند تا خود را گرم نگه دارند. زنبورهای کارگر دور ملکه را گرفته و او را از سرمای بیرون در امان نگه می دارند. در تابستان نیز زنبورهای عسل کارگر به کمک بال هایشان هوای درون کندو را خنک نگه می دارند و با بر هم زدن باله هایشان از گرم شدن بیش از حد بدن ملکه و تخم هایی که بزودی باز خواهند شد جلوگیری می کنند. صدای بر هم زدن بال های زنبورهای عسل از چند متر دورتر از کندو نیز شنیده می شود. ۹- زنبورهای عسل موم را به کمک غده های خاصی که در زیر شکمشان وجود دارد تولید می کنند جوان ترین رنبورهای عسل کارگر مسئول تولید موم هستند که زنبورهای عسل دیگر شانه ی کندو را از آن خواهند ساخت. در زیر شکم زنبورهای کارگر ۸ غده ی خاص وجود دارد که قطرات موم را تولید خواهند کرد که در تماس با هوا سفت خواهد شد. در ادامه، زنبورهای کارگر دیگر این موم منجمد شده را در دهان گذاشته و نرم می کنند تا بتوانند با آن ها شانه کندو را بسازند. ۱۰- یک زنبور عسل کارگر ممکن است روزی روی ۲٫۰۰۰ گل نیز بنشیند هر زنبور عسل کارگر مسئول جمع آوری شهد پس از نشستن بر روی ۵۰ تا ۱۰۰ گل به لانه برگشته و محموله ی شهد خود را تخلیه خواهد کرد. وی در تمام طول روز این کار را بارها و بارها انجام خواهد داد. به همین دلیل بدن او خیلی زود فرسوده شده و تنها ۳ هفته زنده خواهد ماند.
50 نکته جالب در مورد زنبور عسل
26 مرداد 1397 - 08:4750 نکته جالب در مورد زنبور عسل عسل هـمواره به عنوان غـذایی سالم و طبیعی مورد استفاده ی انسان بوده است و مشهوراست که خداوند فقط دو ماده را صرفاً به عنوان غذا آفریده که یکی شیر و دیگری عسل می باشد . صرف نظر از جنبه ی غذایی برخی فرآورده های زنبورعسل ، عسل گسترده ترین و پرمصرف ترین داروی طب سنتی ایران بوده ، و تنها داروی مادی مورد اشاره در قرآن مجید است . همچنین امروزه مشخص شده که تمام هفت فرآورده ی زنبورعسل شامل عسل ، عسلک ، گرده ی گل ، ژله ی رویال ، موم ، بره موم و زهر به لحاظ بهداشتی و دارویی دارای اهمیت فراوان می باشند . زنبورعسل تنها دامی است که جهت تغذیه ی خود از اندام های گیاهی یا جانوری استفاده نمی کند و به عبارتی می تواند از هیچ ، با ارزش ترین محصول کشاورزی و دامی را به وجود آورد . از طرفی نه تنها هیچ گونه زیانی به مراتع و محصولات کشاورزی وارد نمی کند ؛ بلکه می تواند منشأ اثرات و برکات فراوانی نیز باشد و دهها برابر قیمت عسل تولیدی ، از طریق گرده افشانی گیاهان به انسان و محیط زیست او سود برساند . نکات کاربردی 1 – در قرآن کریم یک سوره به نام زنبور عسل آمده ودر دو آیه اشاره ی مستقیم به آن شده است . 2 – علت اصلی رطوبت داخل کندو درزمستان ، مصرف عسل است. 3 – مصرف یک کیلو گرم عسل ،یک لیتر آب تولید می کند . 4 – بعد از عسل ، موم مهم ترین فرآورده ی زنبور عسل به شمار می آید . 5 – مهم ترین غذایی که زنبور برای رشد به آن نیاز دارد گرده است . 6 – قطر دانه های گرده حدود 5/2 تا 350 میکرون است . 7 – مقدار مصرف گرده ی یک کلونی در سال ، حدود 25 تا 35 کیلوگرم است . 8 – به طورمعمول زنبورهایی که به جمع آوری گرده مشغول هستند گاهی شهد نیز جمع آوری می کنند ؛ ولی عکس این حالت دیده نمی شود . 9- ذخیره کردن گرده ی گل فقط درحجره های کارگر صورت می گیرد ؛ ولی در مورد عسل این طور نیست . 10- در سبد گرده ممکن است چند نوع گرده مشاهده شود ؛ ولی درعسل دان فقط یک نوع عسل است . 11- گران ترین عسل جهان عسلی است که در سواحل دریای سیاه ترکیه تولید می شود و هر کیلو حدود 250 دلار به فروش می رسد . 12- ﮊله ی رویال موجود در حجره های کارگر مرغوبیت کمتری نسبت به ﮊله ی رویال حجره های ملکه دارد . 13- عسل تنها ماده غذایی است که در ارزیابی کیفی و استانداردهای آن ، آزمایش میکروبی وجود ندارد . 14 – قاره ی آفریقا رکورد دار تولید موم در جهان است . 15- کانـادا بـا تولید میانگین 55 کیلو عسـل به ازای هـر کنـدو در سـال ، در این زمینه رکورد داراست . 16- میانگین تولید عسل به ازای هر کندو در ایران 10کیلو است و در جهان8 کیلو می باشد . 17- ایران از نظر تولید عسل در مقام یازدهم و از نظر تعداد کندو در مقام نهم جهانی قرار دارد . 18- زنبور، نوزادان را در دمای 5/33 درجه ی سانتی گراد در داخل کندو پرورش می دهد . 19 – ازحرارت 34-39 درجه ی سانتی گراد جهت سرد کردن کندو اقدام می شودو در زمان تهویه ی کندو،آب زیادی توسط کارگران به داخل کندو وارد می شود . 20 – بهترین دما برای فعالیت زنبور، دمای بین 16-32 درجه ی سانتی گراد است . 21 – فعالیت زنبور در دمای 10 درجه ی سانتی گراد شروع می شود . 22 – زنبور در حرارت کمتراز 8 درجه فعالیتی از خود نشان نمی دهد . 23 – قدرت درک تغییر درجه حرارت در زنبور10 برابر انسان است .این قدرت در انسان 2 درجه سانتیگراد است 24 – آنتن در زنبور کارگر عمدتاً به منظور یافتن گل و در ملکه برای درک وضع تخم ریزی مورد استفاده قرار می گیرد . 25 – زنبور عسل 16 زوج کروموزوم دارد . 26 – در نهمین روز پس از تخم ریزی ،پنجمین و آخرین پوست اندازی دوران لاروی صورت می گیرد . در این مرحله سینه و شکم به طور کامل نمایان است . 27- لارو زنبور عسل در غذای خود غوطه ور است ؛ بنابر این تا پایان دوره ی لاروی که انتهای روده به مخرج وصل می شود مدفوع نمی کند . 28- میزان تخم ریزی ملکه در روز، حداکثر حدود 3000 تخم است ، که این میزان هم وزن خود ملکه است و علت آن تغذیه ی منحصربه فرد ملکه است . این موضوع در جهان جانوران یک رکورد محسوب می شود . 29 – تخم درون حجره ی ملکه با تخم درون حجره های کارگر فرقی ندارد . 30 – ملکه در هفتمین روز خروج از حجره برای جفت گیری آماده می شود . 31 – مدت زمان جفت گیری حدود 10 تا 30 دقیقه است . 32 – تخم ریزی ملکه 2 یا 3 روز بعد از جفت گیری شروع می شود و حداکثر این زمان یازده روز است. 33 – جفت گیری ملکه فقط برای یک بار در طول عمر صورت می گیرد و اسپرم دریافتی تا حدود 6 سال در کیسه ی اسپرم ملکه به صورت سالم و نیمه فعال باقی می ماند . این موضوع یکی از شگفتی های زندگی زنبور عسل و از موارد استثنایی حیات جانوران است 34- در زنبور عسل ، متابولیسم دوران لاروی به گونه ای است که دفع مدفوع وجود ندارد . 35 – دو ملکه ی خواهر نمی توانند با هم ، همزیستی کنند ؛ ولی ملکه های مادر و دختر برای مدتی می توانند 36 – فرق لارو ملکه و لارو کارگر در مصرف ﮊله ی رویال و تغذیه ی آنهاست . 37 – کندو باید حداقل 15 تا 20 سانتی متر از زمین فاصله داشته باشد تا اولاً رطوبت را از زمین نگیرد و ثانیاً با آمدن برف ، دریچه ی پرواز بسته نشود . برای جلوگیری از ورود آب باران به داخل کندو ، کندو باید کمی به سمت جلو مایل باشد . 38 – در موقع قرار دادن بچه کندو به داخل کندو، درصورت امکان حداقل یک قاب لارو ، درون کندو قرار دهید . 39 – ارتفاع دریچه ی پرواز 7 میلی متر است . 40 – زنبور نر فاقد نیش ، سبد گرده ، غدد مولد موم و خرطوم کامل است . جثه ی زنبور نر نسبت به زنبورهای کارگر ، بزرگتر است . 41- پرواز آشنایی با محیط از سن یک هفتگی پس از خارج شدن از حجره شروع می شود . 42- حـجره هـای شـان ها بر حسب اندازه به دو گروه کارگری و نـر تقسیم می شود . ملکه بـا اندازه گیری اختلاف 5/1 میلی متری بین آنها انتخاب می کند که تخم نر بگذارد یا کارگر . 43 – زنبور ملکه ، شکمی بلند وکشیده دارد . بال های آن نسبت به شکم کوتاه است و فاقد غدد مولد موم وسبد گرده می باشد . 44 – زنبور در شب پرواز نمی کند و مانند مورچه حرکت می کند . 45 – زنبور عسل برای نیش زدن نیاز دارد شکم خود را 90 درجه بچرخاند . بنا بر این زنبورهای بچه کندو و زنبور برگشتی از مزرعه بدلیل پر بودن شکم این امکان را ندارند . 46 – در انتخاب محل کندوی جدید (بچه کندو) نوعی سیستم رای گیری در کلونی حاکم است ؛ بدین معنی که محل هایی که بیشترین رقص در مورد آنها صورت می گیرد ، انتخاب می شوند . 47 – ملکه هیچ موقع از نیش خود به جز در مقابله با رقبا استفاده نمی کند ؛ زیرا هم شکم او پر است و هم نیاز نیست در جایی که کارگران هستند از نیش خود استفاده کند . بعلاوه کلونی با وجود ملکه برپاست ودر صورت اضطرار، اگر از نیش خود استفاده کند ، به دلیل نداشتن خارهای وارونه روی نیش نخواهد مرد . 48 – ملکه تنها عضوی از کلونی است که در کندو دفع مدفوع دارد . این مدفوع بلافاصله توسط پرستاران به خارج کندو منتقل می شود . این موضوع رابطه ی تنگاتنگی با امنیت کلونی دارد . زنبور نر و کارگر مدفوع خود را خارج از کندو دفع می کنند . این دو زنبور حتی قادرند در زمستان یا در شرایط بد اقلیمی ، مدفوع خود را تا 6 ماه نگه دارند . 49 – در زمان تکثیر کلونی ، علایم و نشانه های مسیر برگشتی به کندوی مادر ، درعرض چند دقیقه از حافظه ی زنبورهای همراه بچه کندو پاک شده ، علایم مکان جدید جایگزین می گردد. 50 – دو مشکل بزرگ صنعت زنبورداری در سطح جهان ، یکی بچه کندو و دیگری زمستان گذرانی در مناطقی غیر از استوا ست .
زنبور عسل را بهتر بشناسید
26 مرداد 1397 - 08:49زنبور عسل شهد گل ها را به عسل تبدیل می کند و از این طریق غذای خود را تامین کند. در زبان فارسی به زنبور عسل منگ و مگس انگبین هم می گویند. زنبور عسل حشره ای به شدت اجتماعی است یعنی حتی اگر در خارج از کندو غذایش فراهم و مهیا باشد بازهم نمی تواند به صورت انفرادی زندگی کند. هر کندو ، سالیانه به طور متوسط ۹ تا ۱۴ کیلوگرم عسل تولید میکند. این امر نشان دهنده ی تلاش مشترک عظیمی است که زنبورهای کارگر به خرج می دهند، زیرا هر زنبور کارگر در تمام طول عمر خود ، تنها نصف یک قاشق مرباخوری عسل تولید می کند. برای تولید فقط ۴۵۰ گرم عسل ، زنبورها باید در مجموع با حدود ۸۸ هزار کیلومتر پرواز ، شهد تقریبا ۲/۶ میلیون گل را جمع آوری کنند. خداوند تبارک و تعالی در سوره مبارکه نحل آیه ۶۸ درباره این حشره شگفت انگیز بیان زیبایی دارد و می فرماید : وَأَوحىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمّا یَعرِشونَ﴿۶۸﴾ و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند، خانههایی برگزین! زنبور عسل حشره ای است که خداوند به آن وحی می کند که در کجا لانه گزیند و محل امنی را برای خود انتخاب کند . اطلاعات بیشتر درباره این آیه را میتوانید در مقاله ی عسل در قرآن کریم مطالعه کنید. بی تردید این مگس نحل یا همان زنبور عسل و آن شهد گوارایی که با تلاش فراوان این موجود ریز جثه ، ولی بلند همت فراهم می شود از بزرگترین شگفتی ها می باشد. از مهندسی خارق العاده ی “شان” عسل با آن ساختار منظم شش وجهی گرفته تا ژله ی رویال که ملقمه ی شگفت انگیز از مواد مغذی است ، و از مهارت خارق العاده ی زنبور در تبدیل شهد گل ها به عسل تا خواص شفابخش آن برای بسیاری از بیماری ها ، همه و همه این دیدگاه را تایید می کند. زنبور عسل فقط تعداد کمی از ۲۵۰۰۰ گونه ی زنبور موجود در طبیعت ، عسل تولید می کنند و بخش اعظم گونه های مولد عسل هم فقط مقدار اندکی عسل تولید می کنند. زنبورهای عسل در تمام قاره ها به جز قطب جنوب زندگی می کنند. رایج ترین گونه ی زنبور عسل در اروپا ، ایالات متحده آمریکا ، کانادا و استرالیا ، آپیس ملیفرا (Apis mellifera) است. فرآیند جمع آوری شهد گل ها توسط زنبور عسلخواندن زنبورهای عسل در کلنی های بزرگ زندگی می کنند و مقدار زیادی عسل ذخیره می کنند. در مقابل زنبور مخملی در کلنی های کوچک زندگی میکند و ذخیره ی عسل آن ها حداکثر یک قاشق غذاخوری است . گونه های مختلف زنبور عسل از نظر توانایی تولید عسل ، رنگ و ساختمانِ شان عسل ، مراقبت از کندو ، ایمنی ، تمایل به بچه دهی (تشکیل یک کلنی جدید) ، تولید مثل ، اشتها وشخصیت با یکدیگر تفاوت دارند . محبوب ترین گونه ها عبارتند از : گونه ی ایتالیایی (قهوه ای و زرد راه راه) ، کارنیولان (سیاه یا خاکستری) و قفقازی (خاکستری) . هر چند به دلیل مهاجرت و واردات زنبور عسل ، امروزه بسیاری از زنبورهای عسل دورگه شده اند . زنبور عسل های درون یک کندو انواع زنبور عسل ،ملکه ، نر ، کارگر در هر جمعیت سالم و کامل سه نوع زنبور عسل وجود دارد : الف – یک ملکه (Queen) : ملکه ی زنبور عسل تنها زنبور ماده ای است که قابلیت باروری دارد . ملکه تخم می گذارد ، کلنی را سر حال نگه می دارد ، بزرگترین زنبور موجود در کندو است و به طور متوسط هجده ماه عمر می کند ، اگر چه می تواند تا شش سال هم زندگی کند . ب – چند صد تا حدود یک هزار عدد زنبور نر (prones) : این نوع زنبورها کوتاه تر و چاق تر از ملکه هستند و چشم های بزرگ دارند اما نیش و غدد موم یا سبد گرده ی گل ندارند و حداکثر هشت هفته عمر میکنند. ج – چند هزار تا چند ده هزار عدد زنبور کارگر (Worker) : زنبور کارگر ، زنبورهای ماده ی نابارور کوچکی هستند که از زنبورهای دیگر مراقبت و آن ها را غذا می دهند ، از کندو مراقبت می کنند و جمع آوری شهد ، گرده ی گل ها ، بره موم و آب و تولید عسل را بر عهده دارند . یک زنبور کارگر متولد شده در بهار یا تابستان حداکثر شش هفته و یک زنبور کارگر متولد شده در پاییز تا شش ماه عمر می کند. ملکه و تمامی زنبورهای کارگر ماده اند؛ فرق بین این دو در این است که دستگاه تناسلی کارگران ناقص بوده و جفتگیری برایشان ناممکن است در حالی که دستگاه تناسلی ملکه کامل است و امکان جفتگیری برایش فراهم است و جفتگیری هم میکند. مجموعه ملکه ، زنبورهای کارگر و زنبورهای نر را یک جمعیت زنبور عسل می نامند. محلی که یک جمعیت زنبور عسل در آن زندگی، تولید مثل و رشد میکنند یک « کندو » نامیده میشود. کندو خانه زنبور عسل است. ساخت کندو توسط زنبور عسلخواندن فرق ظاهری ملکه و زنبورهای کارگر در طویل تر بودن شکم و اندام ملکه است. فرق ظاهری زنبورهای نر با کارگران و ملکه در این است که ۱- چشمهای مرکب زنبورهای نر درشت تر و از پشت سر به هم می رسند حال آنکه چشمهای کارگران از پشت سر به هم نمی رسد. ۲- نرها کلفت تر و چاق تر از کارگران و ملکه اند. ۳- انتهای شکم زنبور نر گرد است ولی ملکه و کارگران دارای انتهایی نوک تیز میباشند. بدن زنبور عسل بدن زنبورهای عسل از ۳ قسمت اصلی تشکیل شده است که به طور مختصر هر یک را بررسی خواهیم نمود . این سه بخش عبارتند از : الف – ساختمان داخلی زنبور زنبور عسل بعد از اینکه شهد گل را به وسیله ی خرطوم می مکد ، آن را از راه مری به داخل کیسه عسل می فرستد و در آن جا مقداری از آبِ شهد از جدار کیسه ، جذب خون می شود و شهد کمی غلیظ تر می گردد. از راه جدار کیسه عسل مقداری دیاستاز به داخل شهد غلیظ شده می ریزد . همین دیاستازها هستند که تمام خواص مفید و شفابخش عسل را به آن می دهند . کیسه عسل به وسیله یک کانال قیفی شکل با روده در ارتباط است . هر وقت زنبور عسل گرسنه می شود از ماهیچه های اطراف به کیسه عسل فشار می آورد و از آن جا مقداری عسل جذب بدن زنبور عسل می شود ، زنبور شهد باقی مانده را به کندو می برد . ب – ساختمان خارجی زنبور قسمت ساختمان خارجی و بدن زنبور عسل از دو چشم مرکب ، سه چشم ساده ، دو شاخک (آنتن) ، دهان همراه با خرطوم ، سینه ، بال ها ، پاها و شکم تشکیل شده است . ج – مهم ترین غده های زنبور زنبور عسل دارای چندین غده ی مهم میباشد از جمله : غده های شیری (غده ای که ژله رویال ترشح میکند) غده های بزاقی (زنبور ها به کمک ترشحات غده بزاقی خود ، در سنین لاروی به دور خود پیله ای می تنند تا بقیه دگردیسی شان را داخل آن به پایان رسانده و تبدیل به یک زنبور کامل گردند) غده زیر آرواره ای (از این غده ماده ای ترشح می شود که با بوی مخصوص اش باعث شناختن و تمییز ملکه از سایر زنبورها می گردد ) غده های مومی (ترشح موم به وسیله این غده ها انجام می شود) کندوی عسل و انواع آن را بهتر بشناسید !خواندن غده های بویایی (غده ای که به زنبور کمک می کند جمعیت خودش را حس کند و به کندوی دیگری نرود ) غده ی مخزنی (محل ذخیره کردن مدفوع ) غده ی سمی (غده ای که وظیفه ی تولید سم را دارد) . محصولات زنبور عسل عسل را میتوان اصلی ترین محصول زنبور عسل بیان کرد ، علاوه بر عسل محصولات دیگری نیز توسط زنبور عسل تولید میشود که تمام محصولات زنبور عسل را بررسی خواهیم کرد : محصولات زنبور عسل ۱ – عسل : عسل طبیعی شهد گلها و گیاهان معطر می باشد که توسط زنبور عسل مکیده ، تغلیظ و تغییر شکل داده می شود . خواص عسل بسیار شفابخش و مفید است و همین موضوع عسل را در بین مردم محبوب کرده است . ۲ – موم : حاوی اسیدهای چرب ، استرهای موم ، هیدروکربن ها ، مواد معدنی و رنگدانه های گیاهی کاروتنوئیدی است. بوی عسل می دهد و در دمای حدود ۶۰ درجه ی سانتیگراد ذوب می شود . ۳ – بره موم : صمغی چسبناک است که زنبور عسل آن را از روی گیاهان خاصی جمع آوری می کند و از آن معمولا برای به هم چسباندن اجزای داخلی کندو استفاده می کند . ۴ – ژله رویال : یک منبع غذایی عالی است که غذای اولیه تخم زنبور عسل می باشد و اگر به مدت سه روز تخم زنبور تغذیه شود تبدیل به یک زنبور کارگر و اگر به مدت هفت روز با ژل روبال تغذیه شود تبدیل به ملکه می گردد. ۵ – گرده : این ذرات رنگارنگ که اشکال شگفت انگیزی دارند حاوی پیش سازنده های اسپرم گیاهی هستند . ۶ – زهر : زهر یا نیش زنبور که توسط غده های سمی تولید می گردد و ادعا می شود که در درمان آرتریت، بورسیت، تاندونیت، هرپس زوستر در کنار دیگر بیماریها مفید فایده واقع می شود . آینده ی زنبور عسل و عوامل تهدید کننده این طور که پیش می رود ، در آینده ، جمعیت زنبورها و عسل تولیدی آن ها کمتر و کمتر خواهد شد و همچنین کاهش چشمگیری در تولید آن دسته از محصولات کشاورزی رخ خوهد داد که زنبورها آن ها را گرده افشانی می کنند . اما با اقدامات فردی و جمعی مناسب ، می توانیم از این سناریوی وحشتناک جلوگیری کنیم . لطفا اگر این مقاله برای شما مفید بوده است ، آن را با دیگران به اشتراک بگذارید ! در صورت کپی کردن مقاله لطفا لینک منبع را بصورت زیر قرار دهید . منبع : بازار عسل ( زنبور عسل را بهتر بشناسید )
عسل در قرآن کریم
26 مرداد 1397 - 08:50درباره جایگاه عسل در قرآن کریم نکات بسیاری وجود دارد که بررسی خواهیم نمود . زنبور عسل در قرآن کریم با کلمه ی نحل دوبار و در آیات ۶۸, ۶۹ سوره نحل در جز ۱۴ قرآن کریم ذکر شده و در این آیات به خلقت زنبور عسل اشاره شده و جایگاه عسل در قرآن ذکر شده است ، همجنین نشانه ای از ایات خداوند برای اهل فکر شمرده شده است .نامگذاری سوره به نحل (زنبور عسل) نیز احتمال زیاد بخاطر همین ایات است که درباره عسل در قرآن بیان شده است . در ادامه عسل در قرآن به عنوان مایه شفای همه مردم بیان میشود . نکته جالب اینکه خدواند فقط دریک جای دیگر، چیزی را شفابخش معرفی کرده که آن قران کریم است و این یعنی خداوند تعالی ، قرآن و عسل را دو چیز شفابخش معرفی کرده اند . (در سوره اسرا) و البته انرا شفایی برای مومنین دانسته است.شاید بتوان گفت خدا هم شفابخش جسمی وهم شفابخش روحی را معرفی کرده است که مقایسه این دو ایه جای تامل بیشتری دارد. عسل در قرآن کریم درباره ارزش عسل در قرآن کریم دو آیه نازل شده است . عسل غذایی معطر است که زنبور عسل آن را می سازد و حضرت محمد (ص) آن را درمانی برای تمام بیماری ها معرفی کرده است . آیات مرتبط با چایگاه عسل در قرآن کریم آیه ۶۸ سوره نحل : وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ ﴿۶۸﴾ ترجمه (مکارم شیرازی): پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) فرستاد که از کوهها و درختان و داربستهائی که مردم میسازند خانه هائی برگزین! این آیه دو پیام برای ما دارد : ۱- تلاش و حرکت حیوانات و انتخاب مسکن آنها بر اساس غریزهاى است که خداوند در نهاد آنها قرار داده است. «اوحى ربّک الى النحل … ۲- بهترین نوع عسل، عسلِ زنبورهاى کوهستان است که از گل و گیاه کوهى استفاده مىکنند. »اتّخذى من الجبال … و من الشجر…» آیه ۶۹ سوره نحل : ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَهً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۶۹﴾ مکارم: سپس از تمام ثمرات تناول کن، و راههائی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده به راحتی بپیما، از درون شکم آنها نوشیدنی خاصی خارج میشود، به رنگهای مختلف، که در آن شفای مردم است در این امر نشانه روشنی است برای جمعیتی که اهل فکرند! چند پیام میتوان از آیه ۶۹ سوره نحل دریافت کرد : ۱- عسل ، عصاره انواع میوههاست. «کُلى من کل الثمرات» . ۲- تنها انتخاب مسکن وغذاى حیوانات با هدایت الهى است، بلکه همه کارهاى آنها راهى است که خداوند پیش رویشان گذاشته است. «سُبل ربک» ۳- اعجاز خلقت: یک کارخانه عسلسازى در شکم حیوانى کوچک! «یخرج من بطونها» . ۴- عسل طبیعی به رنگهاى مختلفى است. «مختلفاً الوانه» (رنگهاى سفید، زرد، قرمز، که شاید این اختلاف رنگها بر اساس اختلاف رنگ گلها باشد.) ۵- در گیاهان و گلها، خواص درمانى است که از طریق عسل، شفاى دردهاى ما مىشود. «فیه شفاء للناس» (ناگفته پیداست که عسل، شفاى همه دردها نیست، لذا بصورت نکره «شفاءٌ» آمده است) ۶- نمام درسها و عبرتها، براى کسانى است که اهل فکر و اندیشه باشند «لقوم یتفکرون» وگرنه افرادى هستند که در تمام عمر از عسل استفاده مىکنند ولى حاضر به چند دقیقه فکر دربارهى آن نیستند. نکته ی دیگری که در آیه ۶۹ سوره نحل وجود دارد این است که خداوند بعد از این که اختلاف تنوع رنگها را بیان کرد، خاصیت شفابخشی عسل را نیز مطرح کرده و این امر نشان دهنده نوعی رابطه میان اختلاف رنگها با شفابخشی عسل که می توان آن را از اعجاز قرآن دانست، چرا که در علم جدید ثابت شده است تنوع رنگها در عسل به تنوع عناصر قندی موجود در گیاهان برمیگردد. نوع رنگها را در شفابخشی عسل دخالت داده و این امر را به خود عسل نسبت نداده است . نکات جالبی در تفسیر نمونه در باب این دو آیه آمده است که با یکدیگر بررسی خواهیم نمود : ۱- عسل از چه ساخته مىشود؟ زنبوران عسل معمولا از ماده قندى مخصوصى که در ریشه گلها قرار داده شده است میمکند و آن را جمع آورى مىکنند، ولى زنبورشناسان مىگویند کار زنبوران تنها استفاده از این ماده قندى بن گلها نیست، بلکه احیانا از تخمدان گلها و دمبرگها و میوهها نیز استفاده مىکنند که قرآن از همه اینها تعبیر به” مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ” (همه میوه ها) کرده است. جمله عجیبى که از” مترلینگ” دانشمند زیست شناس نقل شده، اهمیت تعبیر قرآن را آشکار میسازد آنجا که مىگوید:” همین امروز اگر زنبور عسل (اعم از وحشى و اهلى) از بین برود یکصد هزار نوع از گیاهها و گلها و میوه هاى ما از بین خواهد رفت، و از کجا که اصولا تمدن ما از بین نرود؟” (زیرا نقش زنبوران عسل در جابجا کردن گرده هاى نر گلها و بارور ساختن گیاهان ماده و به دنبال آن پرورش یافتن میوه ها آن قدر عظیم است که بعضىاز دانشمندان حتى آن را از عسل سازى زنبوران هم مهمتر مىدانند). در حقیقت آنچه را زنبوران عسل از آن مىخورند، بالقوه انواع میوه هایى است که به کمک آنها، شکل مىگیرد و با این حال چه پر معنى است کلمه” کُلِّ الثَّمَراتِ”. ۲- راههاى مطمئن و رام! زنبورشناسان با مطالعاتى که روى این حشره انجام دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که صبحگاهان گروهى از زنبوران که ماموران شناسایى گلها هستند از کندو بیرون مىآیند و مناطق مختلف پر گل را کشف کرده و به کندو باز مىگردند و به اطلاع دیگران مىرسانند، حتى سمت و جهت آن را مشخص کرده و فاصله آن را نیز از کندو به اطلاع هموطنان خود مىرسانند. زنبوران براى رسیدن به منطقه گلها گاهى راه خود را نشانهگذارى مىکنند، و از طریق پراکندن بوهاى مختلف در مسیر راه، و مانند آن، چنان راه را مشخص مىکنند که کمتر امکان دارد زنبورى سرگردان شود! جمله فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا (در جادههاى پروردگارت که رام و تسلیم تو است گام بگذار) گویا اشاره به این واقعیت است. ۳- عسل در کجا ساخته مىشود؟ شاید هنوز بسیارى از افراد فکر مىکنند که برنامه کار زنبوران عسل این است که شیره گلها را مکیده و در دهان خود جمع و در کندو ذخیره مىکنند، در حالى که چنین نیست آنها شیرههاى گلها را به بعضى از حفرههاى درون بدن خود که زنبورشناسان به آن، چینهدان مىگویند مىفرستند، و در آنجا که حکم یک کارخانه کوچک مواد شیمیایى دارد تغییر و تحولهاى مختلفى پیدا کرده، شهد گلها به عسل تبدیل مىگردد، و مجددا زنبور، عسل ساخته شده را از بدن خود بیرون مىفرستد. عجیب اینکه سوره نحل، از سوره هاى مکى است و مىدانیم در منطقه مکه نه گل و گیاهى وجود دارد و نه زنبوران عسل، ولى ارزش عسل در قرآن آنقدر بالاست که با این دقت و ظرافت از آن سخن مىگوید و با تعبیر جالبى مانند یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ:” از درون زنبوران مایعى خارج مىشود به رنگهاى مختلف” حتى به ریزهکاریهاى ساختن عسل نیز اشاره کرده است. جایگاه عسل در قرآن کریم ۴- رنگهاى مختلف عسل رنگ عسل، بر حسب آنکه زنبور بر چه گل و ثمرهاى نشسته و از آن بهرهگیرى کرده باشد تفاوت مىکند، به همین جهت در پارهاى از موارد قهوهاى تیره، و گاهى نقرهاى سفید، و گاهى بىرنگ، و گاهى زرد رنگ، گاهى شفاف، زمانى تیره، گاهى زرد طلایى، زمانى خرمایى و حتى گاهى، مایل به سیاهى است!. این تنوع رنگها علاوه بر این که گویاى تنوع سرچشمههاى بدست آوردن عسل است، تنوعى براى ذوقها و سلیقه ها نیز محسوب مىشود زیرا امروز ثابت شده است که رنگ غذا در تحریک اشتهاى انسان بسیار مؤثر است، قدیمىها نیز گویا این مساله روانى را شناخته بودند که غذاهاى خود را با زعفران و زردچوبه و رنگهاى دیگر رنگین مىساختند، تا از طریق بصرى نیز میهمانان شان را به خوردن غذا تشویق نمایند، در کتب غذاشناسى در این زمینه بحث فراوان کردهاند که نقل همه آنها مناسب با بحث فشرده تفسیرى ما نیست. ۵- عسل یک ماده فوق العاده شفا بخش عسل در قرآن کریم به عنوان ماده ی شفابخش ذکر میشود و مىدانیم در گلها و گیاهان، داروهاى حیاتبخشى نهفته شده است که هنوز معلومات ما با اطلاعات وسیعى که از داروهاى گیاهى داریم نسبت به آن ناچیز است، و جالب اینکه دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیدهاند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل مىکنند که خواص درمانى و دارویى گیاهان کاملا به عسل منتقل شده و محفوظ مى ماند! روى همین جهت عسل داراى بسیارى از خواص درمانى گلها و گیاهان روى زمین بطور زنده است. دانشمندان براى عسل، خواص بسیار زیادى گفتهاند که هم جنبه درمانى دارد و هم پیشگیرى و نیرو بخش. عسل زود جذب خون مىشود و به همین جهت نیرو بخش است و در خونسازى فوق العاده مؤثر. عسل از ایجاد عفونت در معده و روده جلوگیرى مىنماید. عسل بر طرف کننده یبوست است. عسل براى کسانى که دیر بخواب مىروند اثر بسیار مطلوبى دارد (مشروط بر اینکه کم نوشیده شود زیرا زیاد آن خواب را کم مىکند). عسل براى رفع خستگى و فشردگى عضلات اثر قابل ملاحظهاى دارد. عسل اگر به زنان بار دار داده شود، شبکه عصبى فرزندانشان قوى خواهد شد. عسل میزان کلسیم خون را بالا مىبرد. عسل براى کسانى که دستگاه گوارش ضعیفى دارند نافع است، مخصوصا براى کسانى که به نفخ شکم مبتلا هستند توصیه مىشود. عسل به علت اینکه زود وارد مرحله سوخت و ساز بدن مىشود، مىتواند بفوریت انرژى ایجاد کند و ترمیم قوا نماید. عسل در تقویت قلب مؤثر است. عسل براى درمان بیماریهاى ریوى کمک کننده خوبى است. عسل به خاطر خاصیت میکرب کشىاش براى مبتلایان به اسهال مفید است. عسل در درمان زخم معده و اثنى عشر عامل مؤثرى شمرده شده است. عسل به عنوان داروى معالج رماتیسم، نقصان قوه نمو عضلات، و ناراحتیهاى عصبى شناخته شده. عسل براى رفع سرفه مؤثر است، و صدا را صاف مىکند. در واقع میتوان گفت خواص عسل بیش از آن است که در این مختصر بگنجد. ساخت کندو توسط زنبور عسلخواندن علاوه بر این از عسل داروهایى براى لطافت پوست و زیبایى صورت، طول عمر ورم دهان و زبان، ورم چشم، خستگى و ترکخوردگى پوست و مانند آن مىسازند. مواد و ویتامینهاى موجود در عسل بسیار است، از مواد معدنى: آهن، فسفر، پتاسیم، ید، منیزیم، سرب، مس، سولفور، نیکل، روى، سدیم، و غیر آنست، از مواد آلى: صمغ، پولن، اسیدلاکتیک، اسیدفورمیک، اسیدسیتریک، اسید تاتاریک و روغنهاى معطر، و از ویتامینها داراى ویتامینهاى ششگانه- آ- ب- ث- د- کا- ا- مىباشد، بعضى نیز قائل به وجود ویتامین پ ب در عسل هستند. عسل در خدمت درمان، بهداشت، و زیبایى انسانها است. ۶- براى انسانها (للناس) جالب اینکه زنبورشناسان مىگویند زنبور عسل براى رفع گرسنگی اش کافى است که دو و یا سه گل را بمکد در حالى که در هر ساعت بطور متوسط روى دویست و پنجاه گل مىنشیند و کیلومترها راه مىرود و آن قدر پر کار است که در مدت عمر کوتاهش هر یک مقدار معتنا بهى عسل تولید مىکنند. و به هر حال این تلاش و فعالیت چشمگیر او دلیل این است که او تنها براى خود کار نمىکند بلکه آن چنان که قرآن مىگوید للناس و براى همه انسانها تلاش مىکند. ۷- مسائل جالب دیگرى درباره عسل این نکته امروز ثابت شده است که عسل هرگز فاسد نمى شود، یعنى از غذاهایى است که همیشه تازه و زنده بدست ما مىرسد، و حتى ویتامینهاى موجود خود را هرگز از دست نمىدهد، علت این موضوع را دانشمندان وجود” پتاسیم” مىدانند که در آن بطور فراوان وجود دارد و مانع رشد میکربها است، و علاوه بر آن داراى مقدارى مواد ضدعفونى کننده مانند” اسیدفورمیک نیز هست لذا عسل هم خاصیت جلوگیرى از رشد میکرب دارد و هم میکرب کش است، و به همین جهت مصریان قدیم که از این خاصیت عسل آگاه بودند براى مومیایى کردن مردگان خود از آن استفاده مىکردند!. عسل را نباید در ظرفهاى فلزى ذخیره کرد، این مطلبى است که دانشمندان به ما مىگویند و جالب اینکه قرآن به هنگامى که از زنبوران عسل سخن مىگوید مىفرماید” مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ” یعنى خانه هاى زنبوران عسل را تنها در سنگها و چوبها خلاصه مىکند . نکته مهم دیگر اینکه براى رسیدن به خواص درمانى و بهداشتى عسل باید هرگز آن را حرارت ندهند و به صورت پخته در میان غذاهاى دیگر استفاده نکنند، بعضى معتقدند تعبیر قرآن به شراب (نوشیدنى) در مورد عسل اشاره به همین نکته که آن را باید نوشید. و نیز این نکته قابل ملاحظه است که نیش زنبوران عسل نیز خاصیت درمانى دارد البته زنبور عسل با آن طبع لطیفى که دارد بى جهت به کسى نیش نمى زند، این ما هستیم که آنها را تحریک کرده و به نیش زدن وادار مىکنیم. از جمله اینکه زنبوران عسل از بوى بد ناراحت مىشوند و هر گاه صاحب زنبوران با دست آلوده و لباس بد بو به کندو نزدیک شود او را از نیش بىبهره نمىگذارند، مخصوصا اگر صاحب زنبوران قبلا دست خود را در کندوى دیگرى کرده باشد و بوى کندوى بیگانه در دست او است، به مجرد اینکه دست در کندوى دیگرى مىکند به او حمله مىکنند! و به همین جهت باید قبلا دست خود را کاملا بشوید. البته زنبور به هنگامى که نیش بزند میمیرد و بنا بر این نیش زدن او یک نوع خودکشى است!، استفاده از نیش زنبور عسل براى بیماریهایى مانند رماتیسم، مالاریا، درد اعصاب و بعضى دیگر از امراض باید طبق برنامهاى باشد که دانشمندان این فن بیان کردهاند، و گرنه نیش زنبوران عسل احیانا ممکن است زیان و حتى خطر هم داشته باشد!. گزش یک یا چند زنبور معمولا قابل تحمل است، ولى دویست تا سیصد عدد زنبور باعث مسمومیت و ناراحتى قلبى مىشود و اگر تعدادشان به پانصد عدد برسد، موجب فلج دستگاه تنفسى و احتمالا مرگ خواهد شد. ترکیب عسل و دیگر مواد و خواص آنهاخواندن ۸- زندگى عجیب زنبوران عسل در گذشته کمتر و امروز بر اثر مطالعات پىگیر دانشمندان بسیار بیشتر، این نکته ثابت شده است که زنبوران عسل داراى زندگى بسیار منظم توام با برنامهریزى و تقسیم کار و مسئولیت و نظام بسیار دقیق است. شهر زنبوران از پاکترین، منظمترین و پرکارترین شهرها است، شهرى است که بر خلاف همه شهرهاى انسانها، بیکار و فقیر ندارد و از تمدن درخشانى برخوردار است از افراد متخلف و وظیفهنشناس در این شهر کمتر اثر دیده مىشود، و اگر زنبورانى ندرتا در بیرون کندو بر اثر سهلانگارى از گلهاى بدبو و زیانبخش استفاده کنند در همان دروازه کندو بازرسى و ضمن یک محاکمه صحرایى محکوم به اعدام مىگردند!. ” مترلینگ” دانشمند زیستشناس بلژیکى که مطالعات فراوانى در رابطه با زندگى زنبوران عسل کرده، درباره نظام عجیبى که بر شهر آنها حکمفرما است چنین مىگوید: ” ملکه (یا صحیحتر مادر کندو) در شهر زنبوران عسل آن طور که ما تصور مىکنیم فرمانفرما نیست، بلکه او نیز مثل سایر افراد این شهر مطیع قواعد و نظامات کلى مىباشد. ما نمىدانیم که این قوانین و نظامات از کجا وضع مىشود، و به انتظار این هستیم شاید روزى بتوانیم به این موضوع پى ببریم، و واضع این مقررات را بشناسیم، ولى فعلا بطور موقت آن را به نام” روح کندو” مىخوانیم! ملکه نیز مانند دیگران از روح کندو اطاعت مىکند. ما نمىدانیم روح کندو در کجاست؟ و در کدامیک از سکنه شهر عسل حلول کرده است؟ ولى مىدانیم روح کندو شبیه به غریزه پرندگان نیست، و نیز مىدانیم که روح کندو یک عادت و اراده کورکورانه نژاد زنبور عسل نمىباشد، روح کندو وظیفه هر یک از سکنه شهر را بر طبق استعدادشان معلوم مىکند و هر کس را به یک کار مىگمارد. روح کندو به زنبوران مهندس و بنا و کارگر دستور مىدهد خانه بسازند روح کندو در روز و ساعت معین به تمام سکنه شهر دستور مىدهد که از شهر مهاجرت نمایند، و براى بدست آوردن مسکن و ماواى جدید، خود را بدست حوادث نامعلوم و انواع مشقتها بسپارند! ما نمىتوانیم بفهمیم قوانین شهر عسل که بوسیله روح کندو وضع شده در کدام مجمع شورا مطرح مىگردد و تصمیم به اجراى آن مىگیرند و کیست که فرمان حرکت را در روز معین صادر مىکند؟ آرى در کندو مقدمات مهاجرت براى اطاعت خدایى که سرنوشت زنبور عسل را در دست گرفته فراهم مىشود” «۱». اگر دانشمند مزبور به خاطر رسوباتى که از مکتب مادیگرایان در فکر او وجود داشته با ابهام از این مساله سخن مىگوید ما با توجه به راهنمایى قرآن، بسیار خوب درک مىکنیم که اینهمه آوازهها و برنامه ها از کجاست و تنظیم کننده و فرمان دهنده کیست؟! چه تعبیر زیبایى درباره زنبور عسل در قرآن وجود دارد وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ …:” پروردگارت به زنبور عسل وحى و الهام فرستاد …”! از این رساتر و جامعتر و گویاتر تصور نمىشود. هر چند آنچه درباره زنبوران عسل ناگفته ماند بسیار بیش از آنست که گفتیم اما روش تفسیرى ما اجازه نمىدهد که بیش از این مقدار، موضوع فوق را دنبال کنیم «۲». ولى آیا همین مقدار که گفتیم براى پى بردن به عظمت پروردگار براى آنها که اهل فکر و اندیشه اند کافى نیست؟ آرى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ. این مقاله با موضوع بررسی نکاتی درباره عسل در قرآن کریم جمع آوری و تهیه شد ، امیدواریم با مطالب فوق که درباره ی جایگاه عسل در قرآن کریم گفته شد توانسته باشیم به ارزش اصلی این ماده ی شفابخش و غذای لذیذ اشاره کرده باشیم ، منابع : قرآن کریم تفسیر نور تفسیر المیزان
مهمان
19 آبان 1403 - 11:05درود بر دکتر مصطفای اهل تأمل. مطلب علمی خوبی است. احسنتم